50 روش برای به ظهور رساندن استعداد کودکان


1. متاسفم، هیچ بهانه ای پذیرفته نیست.اول ببینید که با پیدا نکردن استعدادهایتان چه منافعی نصیبتان می شود. مثلاً فرض کنید که شدیداً از امتحان کردن چیزهای جدید واهمه دارید چون ممکن است عمل نکند، پس اجازه ندادن به شکوفایی استعدادتان بهانه ای برای عدم موفقیتتان است. شاید هم راحت ترید که مشکلاتتان (خستگی، بی پولی) را گردن کسان دیگر یا چیزهای دیگر بیندازید؟
وقتی بفهمید که با نشناختن استعدادهایتان چه چیزی عایدتان می شود آنوقت خیلی راحت تر می توانید آن عقاید و باورهای قدیمی درمورد خودتان را دور بریزید و به سمت ایده های جدید گرایش پیدا کنید.

2. از سر ناچاری کوزه نقاشی کنید.من استعداد پنهانم را با نقاشی کردن کوزه در 1998 پیدا کردم که می خواستم برای 80 طعم مختلف چای روی کانتر آشپزخانه ام ظرف های مخصوص داشته باشم. تا حالا 5000 کوزه شیشه ای نقاشی کرده ام که هیچکدام شبیه هم نیستند و بیشتر آنها را هم یا فروخته ام یا هدیه داده ام.

3. آینه، آینه روی دیوار
به چیزهایی فکر کنید که به طور طبیعی انجام می دهید و بقیه می گویند، "کاش می توانستم من هم اینکار را به خوبی تو بکنم". اینکار را همان استعداد ذاتی خود بدانید و در آینه نگاهی به خودتان بیندازید و خودتان را به خودتان معرفی کنید و مثلاً بگویید: "سلام، من آدریان گارلند هستم و میتوانم زندگی شما را ساده تر کنم". و مطمئنم که دقیقاً همان احساس را پیدا خواهید کرد.

4. بقیه قبل از شما آنرا می بینندیک راه برای کشف استعداد پنهانتان این است که با رویی باز با ایده های جدید برخورد کنید - حتی اگر احمقانه به نظر برسند. سالیان سال کارمندان و ارباب رجوع هایی که در محل کار به من مراجعه می کردند می گفتند که من معلم خیلی خوبی می شوم. من هیچوقت این ایده را جدی نگرفتم چون فکر می کردم اصلاً با درس دادن راحت نیستم. در سال 1994 موضوعی پیدا کردم که شدیداً به آن علاقه داشتم - شکلات - و الان از درس دادن لذت می برم چون برایم مثل تفریح است و شباهتی به کار ندارد.

5. نقاط قوتتان را پیدا کنید
چه چیزهایی در شما وجود دارد که قابل تحسین است و دیگران نقطه قوت شما می دانند.

منبع
http://persiangulf-group.persianblog.ir


 
ادامه نوشته

دشمنان زندگی مشترک

دشمنان زندگی مشترک

برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم. ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویا پردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی


نیست که بدون هیچ گونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد. پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا ۹ مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم. البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.

۱ – تلویزیون

تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید. تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلویزیون در رابطه میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.

۲ – خانه‌نشینی

ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید! البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید. حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید. فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید. اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید. فراموش نکنید که صله رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید. مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلویزیون جدید شما باشد!

۳ - ساعات اضافی

دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان وهمسرتان نیست! تنها کافی‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر از گاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.

۴ – رسیدگی به وضع ظاهر

فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید! چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد. پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌ و‌ پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!

۵ – بی‌توجهی

یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد. زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌ خصوص زمانی ‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌ که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.

۶- حسادت مفرط

دست از پاییدن و سین‌جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.

۷ - خانواده همسر

نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آن گونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند. پس سعی کنید که از تلقین منقی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد. اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌ که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌ و آمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.

۸ – نبود برنامه

تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌مدت ( مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و …) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر ( بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و … ) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!

۹ - سکوت

مطئنا عدم‌ گفت‌ و گو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم. با این‌حال، معمولا گفت‌ و گو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند… در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌ درمانگر کمک بگیرید. البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است… پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.

انتـظارات گفتـاری خانـم ها از آقایـان و بالـعکس


 

جملاتی که خانم ها دوست دارند آنها را بشنوند


۱٫ روز خوبی داشتی؟

هـنـگامیـکه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش میکنید، برداشت او این خواهد بود که شما انسان با فکری هستید و مشتاقید بدانید وی ساعات کاری خود را چگونه سپری کرده است. اما یـک هشـدار: ایـن سـؤال بـه هـمـسـر شـمـا مجوز آن را خواهد داد که چند ساعتی در مورد کوچکترین اتفاقاتی که برایش افتاده صحبت نمایـد. پس برای مدت زمانی طولانی آماده نشستن و شنیدن داستانهای او شوید.

نکته : زنها به آنچه که در فکر شما میگذرد، توجه زیادی دارند. پرسش در مورد چگونگی روز او نشان می دهد کـه شمـا پذیرا، مشتـاق و علاقمند به گوش دادن حرفهای همسرتان هستید. با این عمل به او فرصتی می دهیـد تا خودش را خـالی نـموده و شما را به عنوان همراز و محرم اسرار خود در نظر بگیرد. اگر چه ممکن است بیش از زمانی که انتظار دارید مجبور به شنیدن صحبتهایش شوید، اما وقتی تمام شد، او شروع به صحبت در مورد شما خواهد کرد.

۲٫ نمی تونم بگم چقدر دلربا و زیبا هستی

همانطور که مشخص است، این بـه او مـی رسـاند که وی برای شما جذاب بوده و فرد دیـگری بـه چشمتان نمی آید. از طرف دیگر باعث افزایش اعتماد بنفس در او خواهد شد.

نکته : این جمله بخصوص در روابط زناشویی بلند مدت مؤثر واقع می شود چرا که شما به همسر خود اطمینان میدهـید هنوز به او علاقه دارید. در عوض همسرتان نیز سعی خواهد کرد این زیبایی و دلربایی را با شما تقسیم نماید.

۳٫ در مورد ‌[هر چیزی] چه احساسی داری؟

پـرسیدن این سؤال به همسرتان نشان می دهد که شما خالصانه برای احـساسـات او اهمیت قائل هستید. زنها عاشق بیان احساسات خود در مورد هر موضوع قابل تصوری می بـاشند. با این حـال بـدانید که خود را در دام گفـتگویـی طولانی و عمیق در مورد آن موضوع گرفتار خواهید کرد. بنابراین اگر شب تصمیم تماشای مسابقه فوتبالی را دارید، این سؤال را مطرح نکنید.

نکته : این سؤال بیانگر جنبه مهربانی و دلسوزی یک فرد است. وقتی همسرتان در می یابد که شما توجهتان را به وی مبذول داشته اید، او نـیـز متقابلا تمام احساسات خود را با شدتی بسیار بیشتر، اهدا خواهد نمود. یعنی اگـر قـبـلا فـقـط فردی جذاب بشمار می آمدید، اکنون همانند جواهری در چشم او جلـوه خواهید کرد.

۴٫ تو زیباتر از دوستان دیگرت هستی

قرار دادن او از بین همتاهایش بر سکوی نخست زیبایی باعث بالا رفتن اعتمـاد بـنفـس وی شـده و سـبـب می گـردد تا هـمـسر شمـا در تـصـوراتش بر دوستان هم جنس خود بتواند فرمانروایی کند. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان ارتقای چشمگیری خواهد داد.

نکته : گذشته از اینکه باعث می گـردد او از لحاظ زیبایی ظاهری خود را برتر از اطرافیانش تصور کند، این جمله کوتاه به همسرتان تفهیم میکند که شما تا چه حد برای وی ارزش قائل هستید. بعلاوه زمانی که دوستانش پیش شـما هستند، کمتر احساس نگرانی خواهد کرد. او در مـورد خـودش احـسـاس خـوبـی نموده و پاداش سلیقه بخرج دادن شما را خواهد داد. با اینحال یک احتمال جانبی بالقوه وجود دارد: یک همسر حسود این سخن را مدرکی برای متهم نمودن شما به اینکه قصد برانداز نمودن و چشم دوختن به دوستانش را دارید، بشمار خواهد آورد.

۵٫ تو واقعا زرنگ و باهوشی

با تـصـدیـق نـمودن هـوش و ذکـاوت وی، ایـن معـنی را می رسانید که علاوه بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فکر توانمندش نیز شده اید. هـمـسر شـما بـا شنیدن این جمله در مورد همه جوانب زندگی خود احساس رضایت و خوشنودی خواهد نمود. این سخـن نشانه احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب میگردد.

نکته : همسرتان این مسئله را که شما فقـط بـه فـکر روابط جنسی نیستید و قادرید ماورای چنین موضوعات فکر کنید را تحسین خواهـد کرد. زنها عاشق مردان صـمـیمی و خـوش قـلب مـی بـاشند و هیچ چیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذکاوت آنها نمی تواند صفات آقا منشانه شما را آشکار نماید.

۶٫ در روابط زناشویی بسیار خوب هستی

بیان این جمله باعث می گـردد هـمـسرتان احساس کند که یک الهه است. شنیدن این عبارت به همسر شـما تفهیم می کنـد کـه روابـط جنسی و زناشویی او به چشم شما بی عیب و نقص بوده و باعث می گردد که احساس نماید واقعا می داند کـه چگـونه باید مرد خود را راضی نگاه دارد.

نکته : تحسین و تمـجید از عملکرد او نشانگر این است که شما به روابط جنسی فقط به عنوان ابزاری برای ارضا نــمودن خود نگاه نکرده، بلکه همه جنبه های آنرا مورد ستایش قرار میدهید.

۷٫ می خواهم همه عمرم را با تو سپری کنم

ایـن جمله ای سنگین است؛ معنی آن فاصله زیادی با دادن پیشنهاد برای ازدواج نـدارد. بنابراین پیش از گفتنش به نامزدتان مراقب عواقبش باشید. اما بخاطر داشته باشید که ریسک کردن اغلب پاداش و نتیجه مطلوب به دنبال خواهد داشت. هنگامیـکه این جـمله را بیان می دارید، او از لحاظ روانی بسیار سرکیف می گردد. جـمـلات دیـگـری کـه تقریبا همین نتیجه را داشته ولی تعهدآوری آنها کمتر می باشد، عبارتند از: “فقط تو میتونی تا این حد منو خوشحال کنی” و “من دوست ندارم با هیچ کس دیگری جز تو باشم.”

نکته : همـه زنـها عاشق شنیدن جملاتی حاکی بر سرسپردگی دیرپا و با دوام از همسرشان هستند. مطمـئـن بـاشیـد کـه بـعد از گفتن این جمله سلامی همیشگی را از او خواهید شنید.

۸٫ تو بهترین دوست منی

به او می گویید که چگونه ماورا و فراسوی مسائل جنـسی می اندیشید و به این معنی اسـت که برای رابطه اتان ارزش قائل هستید و مایلید کارهایی را بـهـمراه او انجام دهید که مردان دیگر ممکن است رغبتی به آن نداشته باشند. همسرتان بعد از شنـیـدن ایـن جمله پیوستگی مقاومت ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود.

نکته : این جـملات شـما را در نـظر وی بـجای یـک فرد عادی که مجبور به گذراندن وقتش با او است، به انسانی معنی دار و جذاب تـبـدیـل میکند. این شما را به ابتدای لیست خواسـتگـاران پرتاب میکند چراکه شما به مهمترین نکته اشاره کرده اید: دوستی و رفاقت.

۹٫ تو یک مادر ایده آل خواهی شد

اغلب زنها به دنبال این هستند که روزی بچه دار شونـد. هـمـچـنین اکـثـرا با خود کلنجار می روند که آیا در این راه مـوفـق خـواهد بـود یـا خـیر. بـا گفـتن این جمله به او اطمینان می دهید که حتما به هدفش خواهد رسید. به علاوه با ارضـای نیازهای درونی او باعث آرامش و تسکین وی می شوید. بیان این کلمات از زبان شما به عنوان یک همسر، او را تبدیل به خوشحال ترین انسان روی زمین خواهد نمود.

نکته : اینـگونه بطورغیر مستقیم به همسر خود می فهمانید که مایلید از او بچه دار شوید. واضح است که این نوایی بسیار خوشایند در گوش او می باشد. از این نقطه، همسرتان بیشتر پذیرای پیشرفت و ترقی شما خواهد شد.

۱۰٫ تو زندگی منو کامل می کنی

این به او می گوید که تنها فرد مورد علاقه شما است. همه زنها دوست دارند این جمله را از شوهرشان بشنوند. بـیـان ایـن عبـارت بـه مفهوم آن است که شما همسر خود را بصورت کامل پذیرفته ایـد و ایـنـکه او به صـورت موجودی اجتناب ناپذیر و همیشگی برای شما در آمده است. در همسرتان احساس لـذت بـخش غیر قابل تصوری بوجود آمده و تا چندین روز لبخند از لبانش جدا نخواهد شد.

نکته : این جـمـله اسـاسـا مـی گـوید که شما در زندگی به او نیاز داشته و نمیـتوانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زنها از شنیدن چنین جملاتی بسیار مشعوف میگردند.

۱۱٫ به زبان راندن کلمه “دوستت دارم“

این جمله “دو کلمه ای” معروف و کوتاه کـه هـمگی ما برایـش اهـمیت بسیار زیادی قائل هستیم، می تواند تاثیر شگرفی به همراه داشته بـاشد. اگر ازدواج کرده اید خوب است هر روزه چندین بار برای همسرتان تکرارش نمایید.

نکته : گفتن این عبارت بهـمسرتان بـاعث روشن نگاه داشتن شعله های آتشی می گردد که همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگـر در بـین شما کسانی تـا حال این جمله را به همسرشان نـگفـتـه انـد، هر گاه احساس آمادگی نمودید، تردید به خود راه نداده و آن را بیان کنید. هیچگاه از گفته خود پشیمان نخواهید شد وقتی که عکس العمل او را می بینید (یا احساس می کنید).

و اما

جملاتی که آقایان دوست دارند آنها را بشنوند

اگر تازه نامزد کرده اید یا اگر مدتی است که ازدواج کرده اید، بدانید که مواردی وجود دارد که هیچگاه تغییر نمی کند مثل احساس نیاز به تقدیر و تشکر یا احساس نیاز به داشتن رابطه خصوصی؛ و این فقط مختص آقایان نیست بلکه شما خانم ها را نیز شامل می شود. در زیر ۶ مورد وجود دارد که با گفتن آنها به نامزد یا شوهرتان در هر مرحله از ازدواج که هستید، او را سرشار از عشق و علاقه می کنید.

۱٫ عالی به نظر می رسی

مردها احساس ناامنی می کنند درست مثل خانمها. اگر آقایان این ضعفشان را نشان دهند یا نه، اما گاهی اوقات تعجب می کنند اگر شکمشان بزرگ شده باشد و از کمربندشان جلوتر زده باشد یا موارد دیگر. پس گاهی اوقات باید از آنها تعریف و تمجید کرد.

۲٫ من عاشق هیکل تو هستم

ما با گفتن این جمله نمی خواهیم دروغ بگوییم. این جمله را بدون اینکه بخندید یا شرمنده شوید بگویید. مردها نسبت به بدنشان حساس هستند و همچنین آنها دوست دارند بدانند بدنشان شما را مجذوب می کند.

۳٫ خانمی در حال نگاه کردن شماست

بله، این جمله به اعتماد به نفس او کمک می کند. اما با گفتن این جمله به او نشان می دهید که شما فقط زن هایی که به او خیره شده اند را نگاه می کنید و از اینکه به او بگویید ابایی ندارید. با گفتن این جمله به او می فهمانید که به او مطمئن هستید و از این بابت که او توسط دختر دیگری گمراه نمی شود خیالتان راحت است.

۴٫ حق با شماست

ما همه دوست داریم که حق با ما باشد که مردها هم از این مقوله مستثنی نیستند. شما می دانید چه مواقعی؟ گاهی اوقات. وقتی که حق با اوست بهتر است به او بگویید مخصوصا اگر با هم بحث کرده اید. مطمئنا فکر می کنید که با گفتن این جمله همسرتان فکر می کند که شما ترسیده اید یا در بحث کم آورده اید اما این جمله باعث می شود که بحثتان تمام شود. با شنیدن این جمله، به همسرتان احساس خوبی دست می دهد و به او ثابت می شود که شما فردی منطقی هستید و اشتباهتان را پذیرفته اید و این به هموار کردن مخالفت های بعدی تان کمک می کند.

۵٫ این پیچ را باز می کنی؟

مردها دوست دارند احساس مردانه کنند. این نکته ریشه در فرهنگ ما دارد. کمک کردن در کارهای ساده به آنها احساس خوبی می دهد. ما نمی گوییم که شما از آنها کارهایی را بخواهید انجام دهند که از دست خودتان برمی آید اما اگر به دستیار نیاز داشتید، همسرتان مورد خوبی هستند که آنها را هم شاد می کند.

۶٫ تو کچل نیستی !

حدود یک چهارم مردها در سن ۲۵ سالگی ریزش مو پیدا می کنند و تا سن ۶۰ سالگی دو سوم موهایشان را از دست می دهند. از دست دادن موهایشان برای آنها ترسی را به دنبال می آورد. بنابراین حتی اگر همسرتان مقداری تاسی پیدا کرده است، به او بگویید که کچل نیستی. این جمله دقیقا معادل این است که شما بپرسید به نظر شما این جینی که پای من است مرا چاق نشان می دهد؟ نه عزیزم البته که نه.

کارت عروسی



آخر این هفته جشن ازدواج ما به پاست

با حضور گرم خود درآن صفا جاری کنید



ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است

لطفا از آوردن اطفال، خودداری کنید



بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ

معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید



تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه

با غذا و میوه آن جشن افطاری کنید



البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها

پیش فامیل مقابل آبروداری کنید



میوه، شیرینی، شب پاتختی ام هم لازم است

پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید



گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی

دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید



موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان

پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید!



هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر

هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید



در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب

کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید!



گرم باید کرد مجلس را، ازاین رو گاه گاه

چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید



ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک

دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید



لامبادا و تانگو و بابا کرم یا هرچه هست

از هنرهاتان تماما پرده برداری کنید





البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای

پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید



حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری

با شاباش و دست و سوت ازاو طرفداری کنید!



کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟

با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید!



در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور
بی ادا و منت و هرگونه اطواری کنید!

چگونه آهسته آهسته عاشق شویم ؟


شاید بتوانیم از عشق به عنوان قدیمی‌ترین مفهوم بشری یاد كنیم و حتی ممكن است گاهی در حیوانات نیز رفتارهایی ببینیم كه بشود آنها را عشق تلقی كرد.

عشق از آن واژه‌هایی است كه ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن كرده‌اند. یكی از مباحثی كه با عشق مطرح می‌شود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یكی می‌دانند، ولی به نظر می‌رسد كه عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا كه ما خیلی‌ها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلی‌ها هم هستند كه نسبت به آنها كشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل می‌توانیم بگوییم بین دوست داشتن و عشق تفاوت وجود دارد.
اصغر فروع‌الدین‌عدل، دكترای روان‌شناسی و خانواده‌درمانگر در این باره می‌گوید: عشق؛ احساس‌ یا هیجان مثبتی است كه اگر انسان تجربه‌اش كرده باشد، آن را دوست دارد. انسان‌ها هم از عاشق شدن و هم از معشوق بودن لذت می‌برند، چرا كه هیجان عشق خوشایند است. برخی عشق را یك پدیده ناسالم می‌دانند و فكر می‌كنند این مقوله فرا رفتن یا خارج شدن از هنجارهاست، اما باید گفت كه هم عشق سالم وجود دارد و هم عشق ناسالم. انسان‌ها دوست ندارند تنها باشند و این حس انسان را از تنهایی می‌رهاند، چرا كه تنهایی احساس ناامنی به ما می‌دهد، ولی با كسی بودن و حتی فكر با كسی بودن به ما آرامش می‌دهد. نیاز به صمیمیت و ارضای نیاز‌های عاطفی ما را به سمت ارتباط با افراد می‌كشاند.

عدل می‌افزاید:
بخش روانی انسان از تفكر و هیجان و رفتار تشكیل شده است و در عشق این سه با هم به شكل پیچیده‌ای تركیب شده‌اند و كار می‌كنند. هم جنبه‌های شناختی و فكری و هم جنبه‌های هیجانی و هم ابعاد رفتاری عشق بشدت این سه حوزه را درگیر می‌كند و زندگی ما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

ما وقتی می‌توانیم عاشق شویم كه با احساس‌های خودشیفتگی و خودفریفتگی‌مان كنار بیاییم و بر آنها غلبه كنیم تا بتوانیم به كسی فكر كنیم و او را وارد زندگی خود كنیم. اگر می‌خواهیم عشق سالم داشته باشیم باید بتوانیم تنها هم زندگی كنیم. انسانی كه می‌تواند تنها زندگی كند و با تنهایی خود كنار بیاید، بهتر می‌تواند در روابط خود با عشق وارد شود و اگر كسی تنهایی برایش یك فاجعه باشد، ممكن است در رابطه عاشقانه‌ای ناسالم وارد شود.
دكتر عدل، عشق را قابلیت درونی اهدای بخشی از وجود خود به افراد یا حتی به عقاید و آرمان‌ها به جای خودخواهی و حفظ همه چیز برای خود می‌داند. در این تعریف عشق فراتر از انسان‌ها رفته و ممكن است انسان عاشق یك آرمان یا عقیده باشد.

جنبه‌های جذابیت
وقتی صحبت از عشق و دوست داشتن می‌شود یعنی دو نفر به طرف هم جذب می‌شوند. جذب افراد به هم دارای جنبه‌هایی است كه هر چه در انسان‌ها بیشتر باشد احتمال جذب شدن آنها به هم بیشتر خواهد بود.
عدل این جنبه‌ها را این‌گونه می‌شمرد:

اول، جذابیت جسمانی: دو فرد باید برای هم جذابیت ظاهری داشته باشند كه این جذابیت لزوما زیبایی نیست، ممكن است فردی كه زیبا نیست به دل فردی بنشیند و به اصطلاح دلنشین باشد. انسان‌ها به افرادی كه برایشان جذابیت جسمانی دارند بدون این‌كه اطلاعات دیگری از آنها داشته باشند، ویژگی‌های مثبت‌تری را نسبت می‌دهند و بیشتر به سمت آنها جذب می‌شوند.

دوم، مجاورت: انسان‌هایی كه در یك منطقه زندگی می‌كنند، احتمال این‌كه به هم علاقه‌مند شوند بیشتر است. اشتراك در محل زندگی، محل تحصیل، محل كار با تعداد دیدارها و برخوردها و امكان علاقه‌مند شدن رابطه مستقیم دارند. البته امروز با وجود اینترنت و... این جنبه تحت‌تاثیر قرار گرفته است اما با این حال باز هم از جنبه‌های جذابیت محسوب می‌شود.

سوم، شباهت: هرچه انسان‌ها از لحاظ جسمی، عاطفی، اخلاقی، عقیدتی، هوشی، فرهنگی و... شباهت‌های زیادی به هم داشته باشند به احتمال بیشتری جذب همدیگر خواهند شد.
جنبه‌های دیگری نیز نظیر باكفایتی، باهوشی، جایگاه اجتماعی و تحصیلات بالا، طی كردن اوقات خوش با هم، داشتن مهارت‌های شنیدن، محبوبیت و دلنشینی و گاهی متفاوت بودن هم می‌تواند در جذابیت‌تاثیر داشته باشد.

چند نكته راجع به عشق
عشق ویژگی‌هایی دارد كه در همه مشترك است و به قول دكتر عدل این ویژگی‌ها عبارتند از:

1ـ دلبستگی و نیاز به یكدیگر (زندگی بدون او برایم سخت است).

2ـ اهمیت داشتن (حاضرم هر كاری برایش انجام دهم).

3 ـ ایجاد تحمل برای خطاهای یكدیگر (با این كه از كارش ناراحت شدم اما چون عاشقش هستم او را می‌بخشم).

4ـ اعتماد و امنیت به‌طوری كه می‌تواند رازهایش را برای او بگوید (من هر حرفی را به او می‌گویم و در كنارش احساس امنیت می‌كنم).

به گفته این روان‌شناس، اینها ویژگی‌هایی است كه وقتی عاشق می‌شویم در ما ایجاد می‌شود. اما به غیر از این ویژگی‌ها عاشق شدن در ما احساس‌های مثبت و منفی نیز ایجاد می‌كند كه می‌توان احساس‌های مثبت را مانند شادی و شور و نشاط كه معمولا در اوایل عاشق شدن اتفاق می‌افتد، تجربه كرد و احساس‌های منفی نیز مثل دلتنگی و بی‌قراری و عدم تمركز بر كار و درس و... گاهی نیز احساس‌های دوسوگرا و متناقض مثل عشق و نفرت كه بیشتر در زن‌ها پیش می‌آید اتفاق می‌افتند.
عدل می‌گوید: معمولا افراد عشقشان را به این اشكال به هم ابراز می‌كنند؛ ابراز محبت، تبادل پاداش‌ها و كارهایی كه برای هم می‌كنند، حمایت‌های عاطفی و اخلاقی و صبر و تحمل در قبال كارهای ناخوشایند طرف مقابل. با این حال با توجه به معانی و تعابیری كه ما از عشق داریم، می‌توانیم با این خطرات نیز مواجه شویم كه شامل هوس، درگیر شدن با فرد نامتناسب، ندیدن عیوب، ماجراجویی، تبدیل كردن رابطه به یك درام و ادامه دادن رابطه به رغم بدرفتاری‌های طرف مقابل می‌شود.

عشق‌های ناسالم
دكتر عدل اظهار می‌كند كه بیشتر عشق‌ها ناسالم است. به دلیل این‌كه بیشتر آدم‌ها گره‌ها و كمبودهایی در درون خود دارند كه باعث افتادن آنها در روابط ناسالم می‌شود.

در عشق‌های ناسالم ابراز عشق یا نیاز فرد نسبت به رابطه بسیار شدید است. عشق‌های زودهنگام و شدت یافته معمولا مشكل ایجاد می‌كنند.

فردی كه فكر می‌كند اگر معشوق كسی نشود، بسیار بدبخت و بیچاره است معمولا گرفتار عشق‌های ناسالم می‌شود.

فردی كه به طرف مقابلش حكم می‌كند كه تو باید فقط عاشق من باشی و نمی‌توانی حتی به اشیا یا فعالیت‌های خود عشق بورزی نیز عشقی ناسالم را تجربه خواهد كرد.

عدل همچنین ادامه می‌دهد: عشق بی‌قید و شرط به طوری كه (هر كاری كردم باید مرا دوست داشته باشی)، عكس‌العمل‌های تند در مواقعی كه با عدم عشق متقابل روبه‌رو می‌شویم، سیری ناپذیری در انتخاب عاشق و معشوق به طوری كه فرد به یك نفر اكتفا نكند، ناتوانی در عشق ورزیدن به‌طوری كه فرد به‌‌رغم داشتن عشق نتواند آن را به شكل مناسب ابراز كند، ترس از پذیرفته نشدن و این تفكر كه من ارزش عشق را ندارم، ترس از وابستگی، اجبار در عشق متقابل به این صورت كه (چون من عاشق توام پس تو نیز باید عاشق من باشی)، جلب ترحم و دلسوزی در رابطه مثلا با مریض جلوه دادن خود، توسل به تهدید در اجبار فرد به ایجاد رابطه مثل تهدید به خودكشی و... خواسته من به خواسته‌های تو و دیگران ارجحیت دارد (باید همیشه مرا در اولویت قرار دهی) و من همیشه مهم‌ترین فرد در زندگی تو هستم همه اینها از مصادیق عشق‌های ناسالم است.
این روان‌شناس، ریشه عشق‌های ناسالم را در بچگی و روابط ما با والدینمان می‌داند و اضافه می‌كند: وقتی نیاز‌های ما در رابطه با والدین بخوبی ارضا نشود و محبت كافی ندیده باشیم، به‌طور ناخودآگاه عشق به والدین را در بیرون جستجو می‌كنیم و می‌خواهیم كمبودها و معایبی كه در روابط با والدینمان داشته‌ایم، در روابط عاشقانه خود جبران كنیم. رابطه‌ بین ما و والدینمان دلبستگی است. دلبستگی یك اتفاق است كه بین كودك و مراقب مستقیمش كه معمولا مادر است، می‌افتد. این دلبستگی می‌تواند به اشكال مختلف باشد و نسبت به شكل آن در ما مشكلاتی ایجاد كند یا باعث رشد ما شود.

عدل انواع دلبستگی را این‌گونه توضیح می‌دهد:
دلبستگی ایمن: وقتی ما با والدین خود دلبستگی ایمن پیدا می‌كنیم كه محبت و مراقبت و صمیمیت و اعتماد بین ما برقرار است و والدین تمام نیاز‌های عاطفی كودك خود را ارضا می‌كنند (البته این روند در سنین مختلف متفاوت است و تقریبا تا 2 سالگی به تمام نیاز‌ها باید پاسخ مثبت داد و بعد از آن شكل پاسخ به نیاز‌ها متفاوت می‌شود) در این حالت ما در بزرگسالی به‌طور مناسبی وارد روابط می‌شویم، چرا كه با والدین خود مشكلی در زمینه دلبستگی نداریم.

دلبستگی دوری جو: اما اگر والدین پر توقع، بی‌اعتنا و عیب‌جو داشته باشیم در روابط خود نیز دچار شك و تردید به محبت و احساس افراد می‌شویم، چرا كه همواره به احساس والدین خود نیز نسبت به خودمان مشكوك بوده‌ایم.

دلبستگی مقاوم: اگر والدین غیرقابل پیش‌بینی و غیرمنصف باشند، احساس‌های شدید كه در پس آن حسادت و ترس و خشم است در بزرگسالی حاصل می‌شود.
هرگونه مشكلی در روابط ما با والدینمان در دوران بچگی روی روابط ما در بزرگسالی تاثیر می‌گذارد. اگر كسی در ارتباط عاشقانه‌اش دچار مشكل است، باید ارتباطش را با والدینش در كودكی و بزرگسالی بررسی كند و مشكلات را حل كند، حتی گاهی نیاز به روان‌درمانی و بررسی گره‌های روحی در خردسالی لازم می‌شود كه باید از یك متخصص كمك گرفت.

باورهای غلط و عشق‌های بی‌سرانجام
دكتر عدل می‌گوید: بسیاری از افراد درباره عشق اشتباه فكر می‌كنند و باورهای غلطی در مورد آن دارند كه باعث بروز مشكل در روابط آنها می‌شود كه برخی آنها عبارتند از:

1ـ عشق حقیقی بر همه چیز فائق می‌آید. (عشق كه باشد همه چیز مهیاست و هر اختلافی را می‌توان حل كرد).

2ـ عشق در نگاه اول. (من با اولین نگاه عاشق او شدم).

3ـ عشق فقط یك بار. (فقط یك فرد وجود دارد كه نیمه گمشده من است و اگر رابطه‌ام با معشوقم به هم بخورد دیگر كسی نیست كه بتوانم با او ارتباط برقرار كنم).

4ـ معشوق مسوول برآورده كردن همه نیازهاست. (معشوق من باید تمام نیازهای من را بر طرف كند و باید جای همه كس را برایم در زندگی پر كند، به‌طوری كه من دیگر نیازی به دوست و خانواده و... نداشته باشم).
5 ـ جاذبه جنسی همان عشق است.

این روان‌شناس می‌گوید: برخی عشق‌ها بی سر انجامند مثل عشق نابرابر و یكطرفه. عاشق توانایی‌های بالقوه شدن (فردی كه با هوش است ولی بیكار)، عشق به عنوان نجات طرف مقابل (عاشق افراد ناتوان شدن برای كمك به آنها مثل یك فرد معتاد)، عشق به عنوان معلم و شاگردی (یادگیری یك طرفه از یك فرد)، عشق به دلایل بیرونی (تحت فشارهای اجتماعی و خانوادگی)، عشق با حداقل تفاهم (بدون هیچ چیز مشترك)، انتخاب براساس كمبودهای روابط قبلی (مقایسه با رابطه‌های قبلی)، عشق بدون دسترسی به معشوق (عاشق كسی شدن كه در كشور دیگری زندگی می‌كند)، این عشق‌ها به احتمال زیاد به سرانجام نمی‌رسند و افراد را دچار مشكلات متعددی در روابط و زندگی می‌كنند.

وقتی به عشق فكر می‌كنیم همیشه داستان‌های زیبا و افسانه‌های عاشقانه به یادمان می‌آید، اما باید به یاد داشته باشیم كه عشق در زندگی واقعی با عشق در فیلم‌ها و داستان‌ها متفاوت است و ممكن است گاهی زندگی ما را بسیار لذت‌بخش یا بسیار زجرآور كند، پس كمی آهسته‌تر و محتاط‌تر در مسیر پر خطر عشق گام برداریم.

جذابترین شکل اندام خانم ها برای آقایان


دوست دارید بدانید که از نظر مردها واقعاً کدام شکل بدن جذاب‌تر است؟ ممکن است ناراحت شوید، چون این چیزی نیست که انتظار شنیدنش را داشته باشید اما واقعیت است.

من یک مرد هستم و درمورد این مسئله تابحال با هزاران مرد صحبت کرده‌ ام. اطلاعات زیادی طی این سال‌ها جمع‌آوری کرده‌ام و تجقیقات و مطالعات مختلفی را هم در این مورد مطالعه کرده‌ام.

پاسخ این سوال ممکن است باعث تعجبتان شود.

دوستتان ممکن است بگوید چه اهمیتی دارد که بقیه چه فکر می‌کنند. فقط باید خودتان باشید. اما خودتان بودن ممکن است باعث تنهاییتان شود.
مطمئناً باید خودتان باشید، اما بهترین شکل خودتان. به شما اطمینان می‌دهم که لازم نیست برای بهتر کردن شکل بدنتان هیچ قسمت از بدنتان را ببُرید!! باید بهترین چیزی که درونتان است را پرورش دهید.




آیا مردها زنان چاق را دوست دارند؟

گاهی اوقات می‌شنوید که مردها زنان چاق را دوست دارند. این مزخرف است. علاوه بر مزخرف بودن یک دروغ است.

فقط به این دلیل که می بینید مردی با یک زن چاق است به این معنی نیست که اولویت او زنان چاق هستند. دلیل آن فقط این است که در آن زمان انتخاب دیگری نداشته است! همین.

ممکن است مردها در خفا به داشتن رابطه‌ عاشقانه با یک زن چاق فکر کنند اما هیچوقت در چشم عموم با او ظاهر نمی‌شوند. بااینکه ممکن است با یک زن چاق که البته مزایای دیگری دارد بمانند اما دوست داشتند که آن زن خوش‌فرم می بود.

اگر همه شرایط یکسان باشد، همه مردان زن خوش‌فرم را انتخاب خواهند کرد.

آیا مردها زنان لاغر را دوست دارند؟

نه واقعاً اینطور نیست. اکثر مردها هیچ تمایلی به مانکن‌های بسیار لاغر نشان نمی‌دهند. درواقع، این اندام‌ها کمی ترسناک هستند و اصلاً سالم به نظر نمی‌رسند.

اما، در فرهنگ امروز کشور ما لاغر بودن به یک هدف مهم بین زن‌ها تبدیل شده است. زنان بسیاری هر روز در تلاشند که برای تحت‌تاثیر قرار دادن زنان دیگر خود را لاغر کنند.

اما این کار اصلاً سالم نیست. باید سعی کنید که متناسب بمانید.

مردها واقعاً چه دوست دارند؟

اگر واقعیت این بود که مردها زنان ریزه‌ میزه را دوست دارند مطمئن باشید که به شما می‌گفتم. اما خوشبختانه اینطور نیست. ممکن است استخوان ‌بندی بدنتان بزرگ یا ریز باشد. اصلاً مهم نیست چون در هر دو صورت می‌توانید برای مردان جذاب باشید.

شکل برای مردان بسیار مهم‌تر از سایز است!

دانشمندان دریافته‌اند که وزن‌های مختلفی جذاب شمرده می‌شوند. به فرم بدن و قد شما بستگی دارد. حقیقت نشان می‌دهد که زنانی که نسبت دور کمر و دور باسنشان 7/0 است برای مردان جذاب‌تر هستند. دانشمندان دریافته‌اند که این مسئله در همه نقاط جهان و همه زمان‌ها در طول تاریخ صدق می‌کند.

به‌طور خلاصه، مردان زنانی را دوست دارند که بدن خوش‌فرم داشته باشند و سایز برایشان اصلاً مهم نیست.

نسبت 7/0 کمر و باسن، نشانه بیولوژیکی از سلامت و باروری در زنان است. مغز مرد به‌طور اتوماتیک‌وار به این نشانه پاسخ می‌دهد.

Beyoncé و Jessica Alba را در نظر بگیرید

Beyoncé اندامی پهن دارد، اما Alba باریک است. اما هر دوی این خانمها در نظر مردان بسیار جذاب هستند. مهم نیست که استخوان‌بندیتان مثل Beyoncé درشت باشد یا مثل Alba ریز، اگر شکل بدنتان زیبا باشد، شوهرتان شما را خواهد پسندید.

چیز دیگری که مردان در زنان بسیار دوست دارند این است که بدنشان فرم داشته باشد و سفت باشد. البته کمی چربی داشتن اشکالی ندارد. اما اشتباه نکنید وقتی مردها می‌گویند دوست دارند زنشان یک پرده گوشت داشته باشد منظورشان داشتن عضله است نه چربی.

چطور اندام ایدآلتان را به دست آورید

نگران چیزهای از بدنتان که قادر به کنترل آن نیستید، نباشید—مثل استخوان‌بندیتان. روی انرژیتان برای خوش‌فرم شدن و رساندن نسبت دور کمر و دور باسنتان به 7/0 تمرکز کنید.

تا جاییکه می‌توانید شکمتان را صاف کنید. تنها راه آن این است که چربی‌های این ناحیه را از بین ببرید.
باسنتان را فرم داده و گردتر کنید. این تفاوت بین کمر و لگنتان را بیشتر نشان می‌دهد.
بالاتنه‌تان را باریک تر کنید—مخصوصاً در ناحیه بازوها و سرشانه. این هم باعث می‌شود که کمرتان باریک‌تر به نظر برسد.

تردید نکنید. اگر بدنتان را متناسب و خوش‌فرم کنید، انداlم زنانه شما خود را آشکار خواهد کرد.

سالروز ازدواج دو فرشته زمینی




لباس یاس بر تن کرد زهرا / کنار دست او بنشست مولا

محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت / غلط گفتم بلی نه یا علی گفت .



به بهانه سالروز ازدواج حضرت علی ( ع ) و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در این

پست به ذکر داستانی از زندگانی مشترک این دو معصوم علیهم السلام میپردازم ...




ابو سعید خدری می گوید: یک روز علی بن ابی طالب علیه السلام سخت گرسنه بود،

به فاطمه گفت: آیا نزد تو غذایی هست؟

گفت: سوگند به خدایی که پدرم را به نبوّت مبعوث گردانید و تو را وصی او قرار داد! هیچ

چیز نزد من نیست و دو روز است که طعامی نداشته ایم جز غذای مختصری که آن را به

تو داده ام و تو را بر خود و این دو پسرم، حسن و حسین، مقدّم داشته ام.

علی علیه السلام فرمود: چرا به من نگفتی تا چیزی برای شما تهیه کنم؟

فاطمه گفت: ای ابوالحسن! من از خدای خود شرم می کنم چیزی را که توانایی آن را

نداری، بر تو تحمیل کنم.

علی علیه السلام از نزد فاطمه با اعتماد به خدا، بیرون آمد و یک دینار قرض کرد. در

حالی که دینار را در دست داشت و می خواست برای خانواده خود چیزی خریداری کند،

«مقداد» را دید که وضعی نگران کننده و اسفبار داشت. فرمود: مقداد! چه چیزی موجب

شده که در چنین هوای سوزان و پرحرارتی از خانه بیرون آمده ای؟

عرض کرد: ای ابوالحسن! مرا واگذار و از حالم پرسش ننما؟

فرمود: برادر! غیر ممکن است تا از حالت آگاه نگردم، تو را رها سازم.

مقداد گفت: برادر! به خاطر خدا، مرا واگذار و از حالم جویا نشو.

علی علیه السلام فرمود: ممکن نیست که تو را رها سازم ...

مقداد گفت: علی جان! اینک که اصرار می ورزی، برای تو می گویم. به خدایی که محمّد

را به نبوّت و تو را به وصایت گرامی داشت! گرسنگی خانواده ام، مرا چنین آشفته

ساخته و از خانه بیرون کشیده است. از نزد اهل بیتم آمده ام در حالی که آنان از

گرسنگی به خود می پیچیدند. هنگامی که گریه اهل و عیالم را دیدم، نتوانستم قرار

گیرم؛ لذا از خانه بیرون آمدم.

اشک از چشمان علی علیه السلام بر محاسن مبارکش جاری گردید. به مقداد فرمود: به

خدا سوگند! همان چیزی که تو را نگران از خانه بیرون آورد، مرا نیز از خانه بیرون آورد. و

اینک، دیناری قرض کرده ام ولی تو را بر خود مقدّم می دارم.

دینار را به مقداد داد و خود به مسجد بازگشت، نماز ظهر، عصر و مغرب را در مسجد

خواند. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله نماز مغرب را به پایان برد، از کنار علی علیه

السلام عبور کرد؛ آن حضرت در صف اوّل نماز قرار داشت، اشاره به او کرد، علی علیه

السلام از جای برخاست و دنبال رسول خدا صلی الله علیه و آله راه افتاد و جلو یکی از

درهای مسجد به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله رسید. سلام کرد، آن حضرت پاسخ

علی علیه السلام را داد و فرمود: «ای ابوالحسن! آیا نزد تو چیزی برای شام هست که

همراه تو بیایم؟»

علی علیه السلام سر به زیر افکند و ساکت ماند و از خجالت نزد پیامبر خدا صلی الله

علیه و آله متحیر بود که چه جوابی بدهد؛ ولی پیامبر بر اساس وحی، جریان دینار را و

این که از کجا تهیه کرده و به چه کسی بخشیده بود، می دانست و خدای متعال به

پیامبرش دستور داده بود که آن شب را نزد علی علیه السلام باشد. لذا پیامبر چون

سکوت علی علیه السلام را مشاهده کرد، فرمود: «ای ابوالحسن! چرا نمی گویی نه، تا

باز گردم یا آری، تا همراه تو بیایم؟»

علی علیه السلام عرض کرد: بفرمایید ای رسول خدا! در خدمت شما هستم.

پیامبر، دست علی علیه السلام را گرفت و آمدند تا وارد منزل شدند، در حالی که فاطمه

علیهاالسلام در محراب نماز خود نشسته بود، نمازش را تمام کرده بود و پشت سر او

دیگی قرار داشت که بخار از آن متصاعد بود. فاطمه علیهاالسلام چون صدای پیامبر را در

خانه خویش شنید، از محراب عبادت خارج شد و بر آن حضرت سلام کرد و او عزیزترین

فرد، نزد پیامبر بود پیامبر جواب سلام او را داد و دست مبارک بر سرس کشید و فرمود:

«دخترم! چگونه روز را به شب آوردی؟ خدای متعال تو را رحمت کند، برای ما غذا بیاور.

خداوند، تو را بیامرزد.»

آن بانوی بزرگوار، دیگ را برداشت و نزد پدر و شوهرش نهاد، علی علیه السلام چون غذا

را دید و بوی دلپذیر آن را استشمام نمود، نگاه تندی به فاطمه کرد. فاطمه علیهاالسلام

گفت: سبحان اللّه! چرا چنین به من نگاه می کنی؟! آیا خلافی مرتکب شده ام که

مستحقّ خشم شما باشم؟

فرمود: چه خلافی از این بالاتر که روز گذشته سوگند یاد کردی دو روز است غذایی نیافته

ای، امّا اکنون؟!

فاطمه علیهاالسلام نظری به سوی آسمان افکند و گفت: خدای من در آسمان و زمین

آگاه است که من، جز حق نگفتم.

فرمود: پس، ای فاطمه! این غذا از کجا برایت آمده است که هرگز همرنگ آن را ندیده ام و

رایحه ای به دلپذیری آن نبوئیده ام و پاکیزه تر از آن نخورده ام؟!

رسول خدا صلی الله علیه و آله دست مبارکش را به شانه دامادش نهاد و اشاره ای کرد و

فرمود: «ای علی! این، پاداش دینار تو از سوی خداست. «انّ اللّه یرزق من یشاء بغیر

حساب»؛ خدای متعال هر کس را بخواهد، روزی بی حساب می بخشد.

آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله از شوق و شکر خدای گریست و فرمود:

«ستایش خدایی را که شما را پیش از آنکه از دنیا بروید، پاداش بخشید و تو را ای علی!

همانند زکریا، و فاطمه را همچون مریم دختر عمران، قرار داد که: «کلمّا دخل علیها زکریا

المحراب وجد عندها رزقا» هرگاه زکریا به محراب عبادت مریم وارد می شد، نزد او طعام

می یافت.»



منبع : پرتوی از مکتب حضرت زهرا علیها السلام

نوشته : غلامعلی عباسی فردویی