روشهایی برای شنیدنی تر شدن صحبتمان



شما از پرتال آکاایران در سایت خانواده و روانشناسی و زیبایی آکا بخش مقالات خانه و خانواده و روانشناسی قسمت روانشناسی روابط اجتماعی- روشهایی برای شنیدنی تر شدن صحبتمان بازدید می کنید امیدواریم بپسندید

 

خوب صحبت کردن

 

 شما چطور صحبت می‌کنید؟ تندتند مثل آزاده نامداری؟ یا شمرده‌شمرده مثل محمد سلوکی؟ می‌دانستید چگونگی صحبت کردن شما می‌تواند نماینده شخصیت و نوع تفکرتان باشد؟ آیا به تفاوت‌ها و الگوهای گفتاری زنان و مردان توجه کرده‌اید؟ یا به‌طور کلی آیا قبول دارید شخصیت هر آدمی از طریق کلامش خودش را بهتر و بیشتر نشان می‌دهد؟ در اصل در این گزارش همان چیزی را بررسی می‌کنیم که قدیم‌ها به آن می‌گفتند: «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد...». این نکات را به خاطر بسپارید تا صحبت کردنتان، معقول‌تر و شنیدنی‌تر باشد.

 

نکته اول: واژه و صدا

 

هر واژه، کلمه یا جمله‌ای که در صحبت کردن به‌کار می‌گیریم، در معرفی ما به دیگران و برداشت آنها از شخصیت و رفتارمان موثر است. در حقیقت با نوع کلام خود می‌توانیم دیگران را جذب کلام و در پی آن شخصیت‌مان کنیم یا برعکس اطرافیان را از خود دور کنیم. پژوهشگران دانشگاه میشیگان در آمریکا هم در تحقیقات و پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیده‌ بودند که در ارتباطات، نخستین موضوعی که جلب توجه می‌کند، صدا و طرز صحبت کردن طرف مقابل است.

 

نکته دوم: نه به این شوری شور

 

همان اندازه که سریع صحبت کردن ارتباط با دیگران را مختل می‌کند، به همان نسبت، کٌند صحبت کردن هم مناسب نیست. تاکید بر یکسری از کلمات به آن اندازه‌ای می‌تواند بر نوع کلام ما تاثیرگذار باشد که تکرار یک کلمه یا صدای بسیار آهسته، بنابراین برای آنکه هر آنچه بیان می‌کنیم به درستی از سوی مخاطب ما دریافت و درک شود، باید تناسبی را میان شیوه صحبت‌کردن، حرکت‌های بدنی و نوع کلمه‌های خود برقرار کنیم.

 

نکته سوم: کلام زنانه، کلام مردانه

 

زنان و مردان از روش‌های متفاوتی برای صحبت کردن استفاده می‌کنند که به دلیل روش‌های تربیتی آنها نیست، بلکه این تفاوت‌ها در نیازهای تکاملی آنها ریشه دارد. زنان، الگوهای گفتاری ملایم‌تری را برای ارتباط برقرار کردن میان خود به کار می‌گیرند. این روش، آنها را از برخوردهای تهاجمی مردان حفظ می‌کند؛ به عبارت دیگر از یک سو از تغییرات صدا و زیر و بم کردن صدا در الگوهای کلامی خود استفاده می‌کنند و از سوی دیگر اغلب کلماتی را به‌کار می‌گیرند که بار عاطفی و احساسی بیشتری دارد. مردان برای تاتیرگذار نشان دادن خود گاهی از واژگان درشت یا صدای بلندتری استفاده می‌کنند. همچنین نباید در کلام آنها چندان دنبال واژه‌ها یا کلمات احساسی یا توضیح و تفصیل بیشتر موضوع بود، چراکه اغلب به سرعت به سراغ اصل مطلب می‌روند بی‌آنکه کلام را با عاطفه و احساس یا شرح و بسط بیارایند، اما به‌طور کلی یکسری از الگوهای کلامی در معرفی شخصیت افراد، چه زن و چه مرد، تثبیت شده‌اند.

 

نکته چهارم: کسانی که صدای آرام دارند...

 

برخی معتقدند آرام صحبت کردن نشانه تعقل گوینده است و کسانی‌که صدای آرام دارند، ممکن است به مرحله‌ای رسیده باشند که نیازی به شلوغ کردن و ایجاد جنجال نداشته باشند، چراکه آنها از آرامش درون بهره می‌برند. این اشخاص به روابط معمولی و آرام تمایل دارند. گاهی هم ممکن است افرادی که صدای آرام را در کلام خود به‌کار می‌گیرند جزو افرادی باشند که مورد آزار و اذیت صدای بلند والدین، همسر یا دیگران قرار گرفته‌اند و از ترس آنکه مانند آنها شوند از ایجاد صدای بلند خودداری می‌کنند. از سوی دیگر افرادی که اعتمادبه‌نفس پایین دارند، اغلب سریع و با صدایی آرام صحبت می‌کنند.

 

نکته پنجم: کسانی که صدای بلند دارند...

 

در برخی از موارد و از دیدگاه‌هایی، صدای بسیار بلند نشانه شخصیت منفی افراد است و گاهی در فرهنگ عمومی از آنان به عنوان گستاخ یا بددهن نام می‌برند. در بسیاری از موارد بلندی صدای افراد، دلایل روحی و روانی دارد. از سوی دیگر این نوع صدا نشان‌دهنده شادی، غرور، جوانی، لذت و خوشی هم به حساب می‌آید، اما اغلب این افراد به دیگران اجازه صحبت کردن نمی‌دهند. البته فراموش نکنیم که ممکن است صدای بلند ما با لحن تحکم‌آمیز نیز بیامیزد و به کلام ما جنبه دستوری ببخشد که خود به نوعی اختلال در ارتباط با دیگران را سبب می‌شود. احمد یحیایی‌ ایله‌ای در کتاب «تشریفات هتل» می‌گوید: «همانطور که هر فرهنگ نسبت به فرهنگ‌های دیگر از بسیاری جهات متفاوت است از نظر ارتباطی نیز تفاوت‌هایی مشهود است. برای مثال مردم آذربایجان عموما بلندتر و درشت‌تر از مردم فارس و اصفهان سخن می‌گویند. همچنین شهرنشینان نسبت به روستاییان و عشایر آرام‌تر و با بلندای کمتری سخن می‌گویند.

در تبیین علت یا علت‌های این پدیده عوامل گوناگونی دخالت دارند و یکی از آنها محیط جغرافیایی و شرایط اقلیمی است. مردمان کوهستان‌ها و دشت‌های فراخ به نسبت شهرنشینان از بلندای بیشتری در سخنگویی و محاوره استفاده می‌کنند. حرفه در بلندای صدا موثر است. کارگران و کارکنان سازمان‌های صنعتی که با سروصدای بیشتری سروکار دارند، از کارمندان اداری که در دفترهای تمیز و بی‌سروصدا و با موزیک ملایم کار می‌کنند، بلندتر صحبت می‌کنند. معلمان عمدتاً نسبت به دیگر حرفه‌ها مانند پزشکان یا کارمندان دفتری و حسابداران از بلندای صدای بیشتری در محاوره با دیگران استفاده می‌کنند. از سوی دیگر هراندازه سروصدا و عوامل اختلال‌زا وجود داشته باشد بلندای صدایی بیشتر می‌شود.»

 

نکته ششم: گول نزنید!

 

یادتان باشد برمبنای نوع صحبت کردنتان، خیلی وقت‌ها مورد قضاوت قرار می‌گیرید. پس بهتر است در این زمینه تمرین کنید تا بتوانید بهتر حرف بزنید. البته این به معنای این نیست که دیگران را گول بزنید. شما باید صادقانه با دیگران روبه‌رو شوید. اما اگر خودتان می‌دانید که طرز صحبت کردنتان مناسب نیست، بهتر است کمی روی آن کار کنید تا بتوانید ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.

 

بگو تا ذهنت را بخوانم

 

خانم دکتر «سیما فردوسی»، روانشناس، در مورد نوع صبحت کردن و تاثیر آن روی دیگران و قضاوت در مورد شخصیت‌ها، حرف‌های خواندنی زیادی دارند. یادداشت اختصاصی ایشان را در این زمینه بخوانید. تمام افراد باید به شیوه‌ای سخن بگویند که تاثیرگذار و محترمانه باشد، اما فراموش نکنیم که نوع صحبت کردن به خانواده، فرهنگ و چگونگی تربیت افراد بازمی‌گردد و به عواملی از این دست وابسته است. به بیان دیگر اینکه کودک در چه فرهنگی رشد می‌کند و پدر و مادر در تربیت او از چه واژه‌ها یا لحنی استفاده می‌کنند، همگی بخشی از دایره لغات او را می‌سازند تا در آینده و زمانی‌که وارد جامعه شد، آنها را در طرز صحبت ‌کردنش به‌کار بگیرد. البته نقش آموزش‌ از طریق رسانه‌های جمعی، اجتماع و به‌ط‌ور کلی هر محیطی که فرد در آن حضور دارد (مانند مدرسه) را نباید نادیده گرفت، اما نقش خانواده نقشی کلیدی‌تر و مهمتر است.

 

پسرانه، دخترانه

 

به‌طور معمول پسرها بیشتر از دخترها در خارج از محیط خانه حضور می‌یابند. آنها از همان سنین کودکی ممکن است گاهی در کوچه و خیابان با دیگر هم‌سن و سالان خود سرگرم بازی شوند، بنابراین بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات را در خارج از محیط خانواده و در خیابان‌ها فرا می‌گیرند. برهمین اساس نوع صحبت کردن یک دختر با یک پسر بسیار متفاوت است، حتی اگر هر دو از یک خانواده باشند. برهمین اساس دخترها در سخن گفتن بسیار محجوب‌تر و آرام‌تر هستند و پسرها کمی بی‌حد و مرزتر حرف می‌زنند.

 

پرخاشگر یا مهربان؟

 

چگونگی صحبت کردن و نوع کلام، نماینده نوع تفکر افراد است. یعنی هر واژه و اصطلاحی که در کلام خود به‌کار می‌گیریم، نشان می‌دهد به چه چیز و چگونه می‌اندیشیم. همچنین نشان‌دهنده صفات شخصیتی ما به حساب می‌آید. اینکه فرد شخصیتی پرخاشگر دارد یا مهربان و باعاطفه است، انسانی حسود یا فردی منطقی‌ست، همگی در کلام ما خود را نمایان می‌کند.

 

به واژه‌ها دقت کن!

 

اگر می‌خواهیم طرف مقابل خود را بهتر بشناسیم باید روی هریک از واژگان و کلمات او و همچنین لحنی که در بیان آنها به‌کار می‌گیرد، تمرکز کنیم. اینکه آیا از کلام تکراری استفاده می‌کند یا نه و همچنین فراوانی واژه‌هایی که در کلام خود به‌کار می‌بندد، از نکات کلیدی‌ در شناخت شخصیت افراد به حساب می‌آیند. همانگونه که نحوه بیان و کلام ما برای مشاور و روانشناس از اهمیت بسزایی برخوردار است و به عنوان یک ملاک تشخیصی در سنجش میزان اضطراب، استرس، وسواس، افسردگی و دیگر اختلال‌های روحی افراد به‌کار گرفته می‌شود. خانواده‌ها باید در کلام کودکان و واژه‌هایی که به آنها می‌آموزند دقت داشته باشند و اگر در کلام خودشان نابهنجاری‌هایی دیده می‌‌‌شود، به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنند تا کلام آنها اصلاح شود.

منبع:بیتوته

ده آغازشگر برای دوستی


 
هرگز متوجه نخواهید شد چه وقت می تواند اتفاق بیفتد. ممکن است درحال گذر از یک خیابان، مشغول غذا خوردن در یک رستوران، قدم زدن در یک باشگاه شبانه و یا درحال خوش و بش با دوستـتان بـاشـیـد کـه نـاگـهـان او پـیدایش می شود. دختری زیبا که حسابی نظر شما را جلب کرده و دوست دارید با او صحبت نمایید. پس بـرای ایـن منـظــور چه کاری خواهید کرد؟ باید قدم پیش گذاشته و با او حـرف بزنید...

آغاز دوستیها,نکاتی برای دوستیابی,روابط اجتماعی

ده آغازشگر برای دوستی

اگر یاد نگرفته اید که چگونه به دختر مورد علاقه خود نزدیک شوید، ما در این قسمت چنـدیـن روش عـمـلی به شـمـا ارائه میدهیم تا به راحـتـی بـتـوانـید با همسر دلخواه خود ارتباط برقرار نمایید. به این روشها در اصطلاح "یـخـشـکن" اطلاق خواهیم کرد.
سلاح اصـلی هـمـواره هـنـر سـازگـاری و انـطـبـاق پذیری خواهد بود. پیش از شروع باید تشخیص دهید که در چه شرایطی قرار دارید: "گرم" یا "سرد".
موقیعت گرم هنگامی است که او شمـا را مـورد توجه قرار داده و با یک سری از علائم (مانند حرکات چشم و زبان جسمانی ) چراغ سبز را نشان داده است.
موقیعت سرد زمانی است که آشنایی قبلی با هم نداشته و این اولین برخـورد شـمـا محسوب می گردد. این موقیعت کمی مشکل تر به نـظر میرسد چرا که به علاقمندی او نسبت به خود مطمئن نیستید.
اکنون به یخشکن ها میپردازیم:
▪ شماره ۱۰
خودتان را معرفی کنید بسیار واضح است. تا زمانی کـه خـود را به او معرفی نکنید، متوجه وجود شما نـخـواهد شد. همیشه دوستی ها با یک معرفی ساده و صمیـمـی شـروع مـی گـردنـد. تـصـادفـا" بسمت وی قدم برداشته و خود را معرفی نمایید.
بگویید
ـ " من آرش هستم. از دیدنتون خوشحالم."
ـ "من آرش هستم. فکر نمیکنم همدیگرو بشناسیم."
▪ شماره ۹
برایش آبمیوه بخرید چه در رستوران باشید، چه در رستوران و چه در باشگاه شبانه، یـکـی از یـخشکـنـهـای معروف، خریدن یک نوشیدنی خنک برای او میباشد. از گارسون بخواهید یـک نـوشیـدنـی دیگر مشابه با آنچه که قبلا روی میزش در حال نوشیدن آن بـوده ( و یا اگر می خواهـیـد خیلی پر جنب و جوش باشـید مـشابـه بـا نـوشـیـدنـی که خـود شما در حال خوردن آن هستید ) برایش بیاورد. سینی این نوشیدنی را با تکه ای کاغذ حاوی مطلبی با مزه به همـراه شماره تلفن خود مزین کنید. از گارسون بـخـواهید کـه حتـما به او اطلاع دهد که آن نوشیدنی از طرف کیست. هنگام خارج شدن از محل کنار میز او توقفی کوتاه نموده و خود را به می معرفی کنید. این برخوردی شجاعانه است، بدون ابراز خشونت.
بگویید
ـ "امید وارم از نوشیدنی لذت برده باشید."
ـ "این نوشیدنی مورد علاقه منه. فکر کردم شما هم خوشتون میاد."
▪ شماره ۸
بپرسید مجرد است یا خیر . شما زمانی خواهید خواست که به این موضوع پی ببرید، پس چرا از همان ابتـدا سـؤال نمی کنید؟ بیاد داشته باشید که این در هر شرایطی، یک حرکت شجـاعـانـه اسـت. اگـر فرد خوش تیپی بـاشـیـد، احـتـمال ایـنکه او مثبت تر و واضح تر عمل نماید بیشتر خواهد شد و اگر نه، دیلیلی خواهد بود برای دوستانه تر بودن. در هر صورت در این برخورد لازم است همیشه رک و با صراحت باشید. او نیز رک و با صـراحـت خواهـد بود. اگـر گـفـت کـه مجرد نیست، و یا اگر بشما علاقمند نباشد، بسرعت متوجه خواهید شد. پـرسـیـدن از یک غریبه که آیا دردسترس هست یا خیر، بلافاصله منظور و هدف شما را آشکار نموده و هرگونه سوء تعبیر را از بین خواهد برد.
بگویید
ـ "قبل از اینکه اسمتونو که میدونم به قشنگیه خودتونه بپرسم، می خواستم بدوم مجرد هستید؟"
ـ "اینقدر خوش شانس هستم که مجرد باشید؟"
▪ شماره ۷
بی پرده باشید این طرز برخوردی است بـرای افـرادی کـه مـایـلند بـیشتر از اینها رک و با صراحت باشنـد. قدم برداشتن به طرف یک زن و نشان دادن صراحت و بی پردگی می تواند به عـنوان یـک جذاب کننده قوی عمل کند. او ممکن است اعتماد بنفس شما را نشانه ای بر ارزشتـان برای صحبت کردن قلمداد کند.

بگویید
ـ "داشتم دنبال بهانه ای بـرای بـاز کردن صحبت میگشتم، ولی چیزی پیدا نکردم. اسمم آرشه، اسم شما چیه؟"
ـ " اشکالی نداره اگه به شما ملحق بشم؟"
▪ شماره ۶
محیط اطراف را توصیف کنید هرکجا به او برخورد کنید، پیرامـون شـما چـیـزهایـی وجود خواهد داشت. از آنها برای باز کردن سر صحبت استفاده کنیـد. به محیط اطراف خود نگاه کرده و موضوع جالبی را برای گفتگو انـتـخـاب نـمـایـیـد. این راه کار محدود به اشیاء نمیگردد. اگر متـوجـه شـدید فردی روز سهتی را در محل کارش گذرانده ، می تـوانـید جـمـله ای بـه وی بگویید که تنشها و خستگی ها را از تـنـش بـیرون کند. این باعث می گـردد کـه او خـودش را سـبـک و سـر صحبت را باز کند. با این حـال قـبـل از مـراجـعـه بـه او، مـطـمـئـن شوید که سرش شلوغ نباشد.
بگویید
ـ "من این آهنگو جای دیگه ای هم شنیدم، خیلی قشنگه"
ـ "بنظر میرسه که روز خیلی خوبی داشتی" ( اگر خسته بنظر میرسید، با گوشه و کنایه به او بگویید)
▪ شماره ۵
سؤالی سرگشاده بپرسید مشکل ترین قسمت یک یخشکن بکار گمـاردن آن بـرای آغـاز نمودن محاوره ای است که ۳۰ ثانیه بعد از شروع شدن، خاتمه نپذیرد. برای جلوگیری از چنین وضـعیـتـی، اقـدام بـه پرسیدن سؤالی نماییـد کـه پـاسـخش بـه "بله" یا "خیر" ختـم نـشده و احـتیاج به بسط بیشتری داشته باشد.
بگویید
ـ "خوب، سرگرمیات چیا هستن؟"
ـ "خوب، آخر هفته ها چطوری خودت مشغول میکنی؟"
▪ شماره ۴
از او بخواهید شما را به یک نوشیدنی میهمان کند با اینکار به صـورتی موزیانه باعث متعجب ساختن وی شده و و جذابیت زیادی در نزدش پیدا خواهید نمود.
بگویید
ـ "بهت میگم چرا، ولی چطوره ازت بخوام یه نوشیدنی مهمونم کنی؟"
ـ "همیشه تو فکر این بودم که منصفانه نیست که هـمیشه من بـرای کـسی نوشـیـدنـی بخرم، پس ازت میخوام که اینبار شما منو مهمونم کنی و قول میدم لطفتو جبران کنم"
▪ شماره ۳
تعریفی صادقانه از او بنمایید بر همگان معلوم است که زنان دوست دارند مورد تعریف و تمجید قرار بگیرند. با این حال آنها براحتی میتوانند تخشی دهند که صادقانه از آنها تعریف میشود و یا از روی ریاکاری. گذشته از اینکه درچه شرایطی قرار دارید، همیشه باید موضوعی قابل قبول برای تعریف و تملق پیدا کنید.این میتواند بسته به زبان جسمانی او، تعریف و تمجیدی مخاطره آمیز و یا خودمانی باشد.

بگویید
ـ "جالبه که متوجه اون شدی...خیلی باهوشی"
ـ "خنده شیرین و جذابی داری"
▪ شماره ۲
سلام کنید همانطور که از آن بر می آید، از ایـن طـرز برخورد کلاسیک معمولا چشم پوشی میگردد. اغلب افراد بلافاصله جواب سلام را میدهنـد که تـصور میـکنند ادب و نزاکت اینطور ایجاب میکند. با اینحال جواب سلام می تواند در را بـرای آغـاز سـخن باز گرداند. سلام، شروع کننده ای ساده است که باعث ایجاد جرات برای گفتگو با افراد نا آشنا میشود.
بگویید "سلام!"
▪ شماره ۱
او را به لبخند زدن وادار نمایید وادار کـردن او بـه لبخند زدن بـصورت معجزه آسایی باعث شکستن یخ خواهد شد. زنان عاشـق مـردانی هستند که بتــوانند آنها بخندانند. خوش مشربی باعث جذابیت بیشتر مردان میشود.
بگویید
ـ "شرط می بندم میتونم در عرض ۵ ثانیه بخندونمت"
ـ "دوست داری یه جوک بامزه برات تعریف کنم"
● کمی یخ بشکنید
خواه سر کارتان باشید، چه مشغول بازی و یا در حال گردش، ممکن است با دختر مورد علاقه خود روبـرو شـوید. نکـتـه ایـن است که فقط باید بدانید چه کاری را و در چه زمانی انجام دهید. همیشه آرام و صادق باشید.
اگر فردی جواب رد به شـما داد، نـا امید نشده و با اعتماد بنفس بیشتر به دنبال همسر مورد علاقه خود بگردید. 
 
منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:آکاایران

آداب معاشرت پیامبر اکرم(ص)



سیره و روش زندگی حضرت محمّد(ص) به عنوان خاتم پیامبران، از جمله روش‌هایی است که خداوند آن را به عنوان یک نمونه مورد تأیید برای انسان‌ها توصیه کرده است و به روشنی در قرآن کریم رسول اکرم(ص) را به عنوان یک اسوه و الگوی حسنه که متخلّق به اخلاق الهی و پسندیده می‌باشد، معرفی کرده است.

آداب نماز پیامبر(ص)

 در کتاب «مکارم الاخلاق» روایت شده که رسول خدا(ص) فرمودند: «نور چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است؛ یعنی آن دو را از هر چیز دوست‌تر دارم.» در کتاب «امالیِ» شیخ طوسی از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: «ای اباذر! خدای عزّوجلّ روشنی چشم مرا در نماز قرار داده و آن را محبوب من گردانیده، همچنان که طعام را بر گرسنه و آب را بر تشنه محبوب ساخته است.» سپس فرمود: «آدم گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب سیر می‌شود؛ امّا من با خواندن نماز سیر نمی‌شوم.»

 1. نمازهای مستحبّی پیامبر(ص): پیامبر(ص) دو برابر نمازهای واجب، نماز مستحبّی به جا می‌آورد، ایشان هنگام اذان ظهر هشت رکعت نافله، چهار رکعت نماز ظهر و سپس هشت رکعت نافله و چهار رکعت نماز عصر، سه رکعت نماز مغرب و سپس چهار رکعت نافله و چهار رکعت عشا و دو رکعت نمار شفع، سپس هشت رکعت نماز شب و سه رکعت وتر (2 رکعت شفع و یک رکعت وتر) و دو رکعت نماز نافله صبح و دو رکعت نماز صبح به جای می‌آورد.

 2. نماز جماعت پیامبر(ص): در «تنبیه الخواطر» آمده است که لقمان می‌گوید: پیامبر(ص) صفوف ما را منظّم می‌کرد که گویا مانند چوب‌های تیر هیچ گونه کجی نداشت و گاهی که می‌دید ما غفلت داریم، تذکّر می‌داد و بنابراین روزی هنگام تکبیر\ ‌الاحرام متوجّه مردی شد که سینه‌اش جلوتر از دیگران است. فرمود: بندگان خدا، صفوف خود را منظّم کنید؛ وگرنه بین دل‌هایتان اختلاف و تفرقه خواهد افتاد. پیامبر(ص) در نماز دست‌ به شانه‌های ما می‌گذاشت و می‌فرمود منظّم و صاف بایستید؛ وگرنه دل‌هایتان دچار تفرقه خواهد شد.

آداب قرائت قرآن پیامبر(ص)

 شیخ ابوالفتوح رازی در «تفسیر» خود نقل کرده که رسول خدا(ص) نمی‌خوابید تا مستحبّات را تلاوت کند و می‌فرمود:در این سوره‌ها آیه‌ای است که از هزار آیه برتر است»، گفتند: چه سوره‌هایی است، فرمود: «سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن.»در کتاب «مجمع ‌البیان» روایت شده که حضرت علی(ع) فرمود: رسول خدا(ص) سوره «سبّح اسم ربّک الاعلی» را دوست داشت و فرمود: اوّل کسی که گفت: «سبحان ربّی الاعلی» همانا میکائیل بود.»در مجمع البیان آمده است: پیامبر(ص) وقتی که سوره اعلی را می‌خواند، می‌فرمود: «سبحان ربّی الاعلی».

آداب دعا کردن پیامبر(ص)

 دعای پیامبر(ص) هنگام برخاستن: هنگامی که پیامبر(ص) از جایی برمی‌خاست، می‌فرمود: «سبحانک الّلهمّ و بحمدک اشهد ان لا اله ‌الّا انت استغفرک و اتوب الیک؛ یعنی منزّه هستی ای خداوند که به ستایش تو مشغولم گواهی می‌دهم که جز تو خدایی نیست و از تو آمرزش می‌خواهم و به سوی تو توبه می‌نمایم.»

 دعای پیامبر(ص) هنگام نگاه کردن در آینه: پیامبر(ص) وقتی که در آینه نگاه می‌کرد، می‌فرمود: «الحمدالله الّذی اکمل خلفی و احسن صورتی و زان منّی ماسان من غیری و هدانی للاسلام و من علی بالنبوّه» به این معنا که ستایش خداوندی را که آفرینش من را کامل و صورت من را زیبا قرار داد و مقابل عیب دیگران مرا زینت بخشید، به اسلام هدایتم کرد و با نبوّت، نعمت بزرگی به من عطا کرد.

شمایل پیامبر اکرم(ص)

 پیامبر اکرم(ص) در دنیا و ناملایمات آن، هرگز به خشم نمی‌آمد و چون حقّی پایمال می‌شد، از شدّت خشم کسی او را نمی‌شناخت و از هیچ چیز پروا نداشت تا آنکه حق را یاری کند.امام حسین(ع) در خصوص برخی ویژگی‌های آن حضرت می‌فرماید: «از پدرم از وضع داخلی رسول خدا(ص) سؤال کردم، پس فرمود: «به منزل رفتنش به اختیار خود بود و چون به منزل تشریف می‌برد، اوقات خویش را به سه بخش تقسیم می‌کرد: قسمتی را برای عبادت خدا و بخشی برای اهل بیت خود و جزئی را به خود اختصاص می‌داد.

 آن بخشی را که مربوط به خودش بود، به صادر کردن دستورهای لازم به خواصّ اصحاب و رسیدگی به کارهای عمومی مردم صرف می‌کرد.» در جای دیگر امام حسین(ع) می‌فرماید: «از پدرم امیرالمؤمنین(ع) از سیره رسول خدا(ص) در خارج از منزل پرسیدم، فرمود: «رسول خدا(ص) زبان خود را از غیر سخنان مورد لزوم باز می‌داشت و با مردم انس می‌گرفت و آنان را از خود دور نمی‌کرد، بزرگ هر قومی را گرامی می‌داشت و او را بر قومش حاکم می‌کرد».»

 باز هم از امام حسین(ع) نقل است که فرمود: «به طور دائم خوشرو و خوشخوی و نرم‌خوی بود، خشن و درشتخو و فحّاش و عیبجو نبود و کسی را زیاد مدح نمی‌کرد و از چیزی که به آن رغبت و میل نداشت، غفلت می‌ورزید و به طوری که مردم از او نه مأیوس و نه ناامید می‌شدند. هرگز کسی را سرزنش نمی‌کرد و از او عیب نمی‌گرفت و لغزش و عیب‌های مردم را جست‌وجو نمی‌کرد و سخن نمی‌گفت: مگر در جایی که امید ثواب در آن داشت.»

 امام محمّد غزالی در کتاب «احیاء العلوم» خود، پیرامون برخی از آداب و سنن پیامبر اکرم(ص) می‌گوید: رسول خدا(ص) گفتارش از همه فصیح‌تر و شیرین‌تر بود، سخنانش همه کوتاه و جامع و خالی از فضول و وافی به تمام مقصود بود و کلمات گفتارش به یکدیگر پیوستگی داشت.

 رسول خدا(ص) در خصوص خصوصیّات فردی خود در جایی می‌فرماید: «بدانید که هر عبادتی در ابتدا شدّت و افراطی دارد، بعد این حالت به فترت و سستی بر می‌گردد، پس کسی که شدّت عبادتش بر طبق سنّت من بشود، راه را پیدا کرده و هر کس مخالف سنّت شد، گمراه گشته و عمل او تباه خواهد بود، مردم بدانید من نماز می‌خوانم، می‌خوابم، روزه می‌گیرم، افطار می‌کنم،می‌خندم و گاهی می‌گریم. پس هر کس از راه روشن سنّت من اعراض کند، از من نیست.»

آداب معاشرت پیامبر اکرم(ص)

 در این باب نیز روایات بسیاری نقل شده که هر یک بیانگر خلق و خوی و آداب معاشرت نیکوی پیامبر اکرم(ص) است که می‌تواند راهنمای مناسبی برای پیروان آن حضرت باشد.دیلمی در کتاب «ارشاد القلوب» روایت کرده که: آن حضرت اگر به خوردن چیزی دعوت می‌شد، آن را کوچک نمی‌شمرد؛ هر چند خرمایی پوسیده باشد.‌ مخارج زندگی ایشان سبک و دارای طبع بزرگ و خوش معاشرت و خوش‌رو بود.

 بدون اینکه بخندد، همیشه تبسّمی بر لب داشت، بدون اینکه چهره‌اش درهم کشیده باشد، اندوهگین به نظر می‌رسید، بدون اینکه از خود ذلّتی نشان دهد، همواره متواضع بود، بدون اینکه اسراف بورزد، سخی بود. دل‌نازک و به همه مسلمانان مهربان بود و هرگز دست طمع به سوی چیزی دراز نکرد.

 تواضع و فروتنی از خصوصیّات بارز آن حضرت بود تا آنجا که ایشان در جایی می‌فرماید: «از چند چیز تا هنگام مرگ دست بر نمی‌دارم، روی زمین با بردگان غذا خوردن، لباس پشمینه پوشیدن و به کودکان سلام کردن تا اینکه بعد از من سنّت شود.»در کتاب «اخلاق» از ابوالقاسم کوفی نقل شده که گفت: رسول خدا(ص) برای خود از کسی انتقام نگرفت؛ بلکه از آنان که آزارش می‌دادند، می‌گذشت و آنان را عفو می‌کرد.

 پیامبر(ص) نیز در روایات مختلف به رفتار و آداب معاشرت خود اشاره کرده است؛ چنان که در کتاب «کافی» از امام صادق(ع) در حدیثی از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود: «پروردگارم! به من فرمان داد که مسلمانان فقیر را دوست بدارم.» همچنین در حدیثی از رسول خدا(ص)‌ نقل شده که فرمود: «جبرئیل از جانب پروردگارم بر من نازل شده و گفت: ای محمّد بر تو باد که حسن خلق را بر خود ملازم سازی؛ زیرا که بدخلقی خیر دنیا و آخرت را از بین می‌برد»، سپس آن حضرت فرمود: «آگاه باشید که شبیه‌ترین شما به من کسانی هستند که اخلاقشان از همه نیکوتر باشد.»

 خداوند بزرگ نیز در قرآن کریم هنگامی که می‌خواهد پیامبر اکرم(ص) را به انسان‌ها معرفی کند، بزرگ‌ترین مدالی را که به برگزیده‌اش می‌دهد، ستایش خلق نیکوی اوست، به طوری که خطاب به آن حضرت می‌فرماید: «انّک لعلی خلق عظیم؛ به راستی که ای پیامبر تو به نیکو خلقی آراسته‌ای.»

آداب سفر کردن رسول خدا(ص)

 شیخ صدوق در «فقیه» از امام باقر(ع) روایت کرده که فرمود: «رسول خدا(ص) روز پنجشنبه مسافرت می‌کرد.» در کتاب «من لا یحضره الفقیه» روایت شده که رسول خدا(ص) با مؤمنانی که می‌خواستند به مسافرت روند، تودیع می‌کرد و می‌فرمود: «خداوند تقوا را توشه شما قرار دهد و هر خیری را به سوی شما پیش آورد و حاجات شما را برآورد و دین و دنیای شما را نگه دارد و شما را به سوی من سالم برگرداند.»

 قطب راوندی در «لبّ الالباب» روایت کرده که رسول خدا(ص) از منزلی به منزل دیگر کوچ نمی‌کرد؛ مگر آنکه در آن دو رکعت نماز می‌خواند و می‌فرمود: «تا برایم به نماز خواندن گواهی دهد.»همچنین از امام صادق(ص) روایت شده که فرمود:‌ «رسول خدا(ص) در سفر چون از بلندی‌ها سرازیر می‌شد، می‌گفت: «سبحان الله» و چون بر بلندی‌ها بالا می‌رفت، می‌گفت: «الله اکبر».در «کافی» از ابوالحسن(ع) روایت شده که فرمود: «رسول خدا(ص) صبحگاهان از «منی» که حرکت می‌فرمود، از راه «ضب» می‌آمد و هنگام برگشتن از راه میان «معشر و عرفه» بر می‌گشت و به طور کلّی آن حضرت از راهی که می‌رفت، در مراجعت از راه دیگری برمی‌گشت.»

آداب لباس پوشیدن پیامبر اکرم(ص)

 غزالی در «احیاء العلوم» در خصوص نحوه لباس پوشیدن رسول خدا(ص) می‌گوید: آن حضرت لباس سبز را دوست داشت، قبایی داشت از سندس که چون بر تن می‌کرد، رنگ سبز آن با سفیدی رنگ آن حضرت نمایی جذّاب و زیبا داشت. اغلب لباس‌هایش سفید بود و می‌فرمود: «زنده‌های خود را سفید بپوشانید و مردگان خود را در آن کفن کنید.»

 لباسی که روی همه لباس‌ها می‌پوشید، با زعفران رنگ شده و بسا با همان یک لباس با مردم نماز جماعت می‌خواند. چون لباس نو می‌پوشید، لباس‌های کهنه خود را به فقیر می‌داد و می‌فرمود: «هر مسلمانی که برای رضا خدا، لباس‌های کهنه خود را به یک مسلمان بپوشاند، مادامی که آن لباس به تن فقیر است، در ضمانت و نگه‌داری و خیر خداوند خواهد بود، خواه دهنده لباس زنده باشد یا در قید حیات نباشد.»شیخ صدوق در کتاب «خصال» از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: «رسول خدا(ص) از پوشیدن چیزی که به رنگ سیاه باشد، کراهت داشت؛ مگر در سه چیز: عمّامه، کفش و عبا.»

آداب نظافت و زینت پیامبر(ص)

 نظافت و زینت از جمله مواردی بود که پیامبر(ص) برای آن اهمّیت و ارزش بسیاری قائل بود و همواره به دیگران نیز توصیه می‌کرد تا خود را پاک و پاکیزه نگه دارند. حضرت محمّد(ص) عطر را بسیار دوست داشت و اگر عطری به ایشان تعارف می‌شد، خود را با آن معطّر می‌ساخت. در «ذخیر العباد» نقل است که محبوب‌ترین عطرها پیش آن حضرت مشک بود. در «کافی» از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: «رسول خدا(ص) بیش از آن مقداری که برای خوراک خرج می‌کرد، به عطر پول می‌داد.»

 در کتاب «مکارم» روایت شده که رسول خدا(ص) به حضرت علی(ع) فرمود: «یا علی! بر تو باد که هر جمعه خود را خوشبو کنی؛ زیرا که آن از سنّت من است و تا زمانی که بوی آن از تو استشمام شود، برایت حسنه می‌نویسند.» در کتاب «عروس» تألیف جعفر بن احمد، از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: «دوستم جبرئیل به من گفت: یک روز در میان خود را معطّر ساز و روزهای جمعه حتماً این کار ترک نشود.»

آداب فراش حضرت محمّد(ص)

 طبرسی در «مکارم» گوید: زیرانداز رسول خدا(ص) یک عبا و متّکایش از پوست و بار آن از لیف خرما بود، دیگری نیز از پوست داشت که بار آن از لیف خرما بود و یک عبای دیگر داشت که به هر جا نقل مکان می‌فرمود، آن را برایش دو طاقه فرش می‌کردند. در «مکارم» همچنین نقل است که آن حضرت(ص) گاهی از اوقات روی حصیر می‌خوابید و جز همان حصیر چیز دیگری زیرانداز نداشت.در «خصال» از امام صادق(ع) از آباء گرامی‌اش از امام علی(ع) در حدیث اربعماه روایت شده که فرمود: «بیداری آخر شب، باعث تندرستی و خوشنودی پروردگار و در معرض رحمت حق قرار گرفتن است، علاوه بر اینکه تمسّک به شیوه پیغمبران است.»

 در کافی از محمّد بن مروان روایت شده که: امام صادق(ع) فرمود: «آیا به شما خبر بدهم، هنگامی که رسول خدا(ص) به بستر خواب می‌رفت، چه می‌گفت؟ من عرض کردم: بلی بفرمایید. امام صادق(ع) فرمود: آن حضرت «آیـ[ الکرسی» را می‌خواند، سپس می‌گفت: « به نام خدا، ایمان به خدا دارم و از طاغوت بیزارم، بار الها! در خواب و بیداری مرا حفظ فرما.»

 سیّد بن طاووس در «فلاح السّائل» از امام هادی(ع) روایت می‌کند که آن حضرت فرمود: «ما اهل بیت موقع خوابیدن چند چیز را رعایت می‌کنیم، طهارت داشتن، صورت بر کف دست راست نهادن، 34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه سبحان‌ الله، 33 مرتبه الحمدالله و آیه «شهد ان لا اله ‌الّا‌ هو» را تا آخر خواندن، پس هر کس به آن عمل کند، بهره خود را از شب گرفته است. در کتاب «التّهذیب» از حضرت صادق(ع) روایت شده که فرمود: «بر ما باد که نماز شب را ترک نکنید؛ زیرا که سنّت پیغمبران است.»

اگر چنين هستيد؛ ازدواج نکنيد!


1 ) اگر در خانواده پدري و زندگي مجردي خود، مسئوليت کاري را به عهده نمي گيريد يا در مسئوليت محوله تعلل مي ورزيد. (تنبلي و بي مسئوليتي)

2 ) اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود ( که به نظر شما غيرمنطقي بوده يا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضي کننده نداريد و نتوانسته ايد تعامل قابل قبولي ايجاد نماييد. (عدم تعامل و ارتباط اجتماعي صحيح با ديگران)

3 ) اگر در زندگي، مرتب شغل خود را عوض کرده ايد، با دوستان زيادي به خاطر مشکلاتي قطع رابطه نموده ايد، رشته تحصيلي خود را تغيير داده يا ترک تحصيل کرده ايد، علائق خود را نيمه کاره رها کرده ايد و ثبات فکري، احساسي و رفتاري نداريد. (عدم ثبات فکري، احساسي و رفتاري)

4 ) اگر تصور مي کنيد ; افکار، احساس و رفتار همسرتان را در آينده به دلخواه خود تغيير مي دهيد. (خطاي شناختي)

5 ) اگر به دنبال همسر مناسبي هستيد به نحوي که در زندگي مشترکتان در آينده با هيچ گونه مشکلي مواجه نشويد. (خطاي شناختي)

6 ) اگر در پي کسب لذت و علائق خود، کارها و مسئوليت هايتان بر دوش ديگران قرار مي گيرد. (اصالت لذتو عدم مسئوليت پذيري)

7 ) اگر فقط منطق و طرز نگرش خويش را قبول داريد و در برابر ديگران حالت دفاعي يا حالت تهاجمي مي گيريد و قادر به درک افکار، احساس و رفتار ديگران نيستيد. (واکنش دفاعي و خود ميان بيني)

8 ) اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمي بينيد. (عدم خودآگاهي)

9 ) اگر تا کنون با نظرات، انتقادات و پيشنهادات ديگران، تغييري در رفتار هاي شما ايجاد نشده است. (عدم مديريت خود يا خود مديريتي)

10 ) اگر مسائل کاري شما مانع ارتباط دوستانه، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صميمي در خانواده (خانواده پدري) مي شود يا مسائل و مشکلات شخصي شما در تمام حوزه هاي زندگيتان تاثير مي گذارد و درهم تنيده مي گردد. (مشکل در تقسيم وظايف و تعارض نقش ها)

11 ) اگر به هيچ وجه قادر به تغيير برنامه هاي از قبل طراحي شده خود نيستيد (حتي اگر شرايط تغيير کند) و بسيار متعصب، خشک و غيرقابل انعطاف هستيد. ( عدم انعطاف پذيري لازم)

12 ) اگر قادر به درک احساسات، رفتار و افکار خانواده، دوستان و همکارانتان (که متفاوت از شما عمل مي کنند)، نمي باشيد. (عدم اگاهي اجتماعي)

13 ) اگر بيشتر به جاي گوش کردن، صحبت مي کنيد و بيشتر از آنکه سعي کنيد ديگران را بفهميد، سعي داريد که ديگران شما را درک کنند. (عدم مديريت رابطه)

14 ) اگر بسيار هيجان طلب هستيد و صرفا، هيجانات شما را به سويي مي کشاند و قادر به تعويق انداختن خواسته هايتان نيستيد. (خود يا اگو ضعيف، هوش هيجاني پايين)

15 ) اگر براي رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامه اي نداريد و منفعلانه و واکنشي نسبت به ديگران عکس العمل نشان مي دهيد. (رفتار بي تعقل يا انعکاسي، مشکل در شيوه حل مسئله)

16 ) اگر عادت داريد به جاي حل مشکلات از آنها فرار کنيد يا اجتناب بورزيد يا واکنش شما به مسائل بي تفاوتي هست. (پاسخ اجتنابي به رويدادها)

17 ) اگر در آينه نگاه ديگران، شما فردي غرغرو، سرزنش گر، وابسته، احساساتي، بدبين، گوشه گير، پرخاشگر، دمدمي مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگين يا تکانشي (کسي که يکباره بدون مقدمه و از روي احساس دست به عملي مي زند و پيامدهاي آن را نمي سنجد) به نظر مي آييد. (اختلال شخصيت)

18 ) اگر فکر مي کنيد، از ميان چند ميليارد ساکنين کره زمين، فقط و فقط يک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غير اين صورت زندگي شما بي معنا شده و بايد بميريد يا تا آخر عمر مجرد بمانيد. (خطاي شناختي، عدم کنترل احساس، هوش هيجاني ضعيف)

19 ) اگر بدون اينکه خود را دقيقا ارزيابي کنيد و بشناسيد، دنبال همسر مناسب مي گرديد. ( عدم شناخت خود)

20 ) اگر وضعيت فعلي تان راضي کننده نيست و براي رهايي و فرار از موقعيت، اقدام به ازدواج مي کنيد. (مشکل در شيوه حل مسئله)

بر محمد وآل او صلوات


حدیثی از دوست

امیرالمومنین علی علیه السلام :


بهترین مردم کسی است که اگر او را به خشم آورند بردباری نماید


و چون به او ظلم شود ببخشاید


و چون به او بدی شود خوبی کند


( غررالحکم )

نقل از وب دوست خوبم-http://yasedosti.blogfa.com/


آیات محکمات خدا مدح حیدر است


آیات محکمات خدا مدح حیدر است

ذکر لب پـیمبـر ما مدح حیدر است

 

هر روز ما به مدح علی(ع) می شود شروع

هوهوی صبح باد صبا مدح حیدر است

 

(زیــبـا) و (با وفـا) و (خــدا) ،(شـاه لافتــی)

کلا تمام قافیه ها مدح حیدر است

 

دیدم همیشه وقت أذان بر لب همه

اشیا کل ارض وسما مدح حیدر است

 

فرقی نمی کند چه کسی با چه منصبی

مقصود پادشاه و گدا مدح حیدر است

 

ذکر رکوع وسجده ی ما یا علی مدد

درهرقنوت جای دعا مدح حیدر است

 

(زرتشتی) و (یهود) و (مسیحی) و (ارمنی)

تسبیح انبیا شما مدح حیدر است

 

مدح علی(ع) نوشته شده بر تمام خلق

هرچیز وهرکس وهمه جا مدح حیدر است

 

اصلی ترین عبادت حجّاج کعبه هم

درمروه و صفا و منا مدح حیدر است

 

وقتی که در بهشت کسی میزند به درب

در گوششان به جای صدا مدح حیدر است

 

قرآن بجز ثنای علی(ع) سوره ای نداشت

توحید و حمد و ناس و نسا مدح حیدر است

 

مدح علی(ع) قواعد شعر زبان ماست

قافیه و ردیف و هجا مدح حیدر است

 

نه مولوی و حافظ  و سعدی و فردوسی

دیوان تک تک شعرا مدح حیدر است

 ****

 وقت نبرد در دل میدان روی لب

یاران سیدالشهدا مدح حیدر است

 

شاعر: مجتبی خرسندی

آداب همسرداری؛ رفتارهایی که زنــــــــان می‌پسندند



1x1.trans آداب همسرداري؛ رفتارهايي كه زنــــــــان مي‌پسندند

مرد بودن یعنی چه؟ آیا مردها باید در تصمیم‌گیری‌های خود مستقل و خودرای باشند یا اینکه از شخص دیگری خط بگیرند؟ آیا باید از احساسات و ناراحتی‌های خود با همسرشان حرف بزنند و درد و دل کنند یا حرفی نزنند که احساساتی به نظر برسند؟ برخی از خصوصیات، مردانه به نظر می‌رسند؛ یعنی به اشتباه به مردها ربط داده شده‌اند مثلا:

مردها احساساتی نیستند
شاید تعجب کنید، ولی مردها بسیار احساساتی‌تر از زنان هستند؛ اما چطور ممکن است؟ باید آنها را تشویق کرد تا احساسات واقعی خود را بروز دهند. بروز دادن عواطف و احساسات به سلامت و شادمانی آنها کمک بیشتری می‌کند.

مسائل جنسی همواره برای آنها در اولویت است
بله مسائل جنسی برای مردها اهمیت زیادی دارد. یکی از رازهای بزرگ مردان این است که میل و اشتیاق فراوانی به بودن در کنار شریک زندگی‌شان دارند و مسائل جنسی واضح‌ترین راه برای ابراز این میل و اشتیاق است.

یک مرد یعنی شغلش
برای اغلب آقایان، فشار کاری ریشه در دو چیز دارد:

۱) میل به برتری داشتن در چیزی و ۲) ایجاد رفاه و آسایش برای خانواده. این مساله می‌تواند در مورد زن‌ها نیز صادق باشد؛ ولی از آنجایی که همیشه کار کردن را برای مردها تعریف کرده‌ایم، این مساله را نیز به آنها ربط می‌دهیم.

مردها موجودات محدودی هستند
از آنجایی که زنان همیشه قربانیان اصلی محدودیت‌ها بوده‌اند، شاید این‌گونه جملات را برای بالا بردن جایگاه خود ساخته باشند. در واقع مردها هیچ محدودیتی ندارند و باید قبول کرد که اگر زنان کمی ملایمت و مهربانی بیشتری در مورد آنها به خرج دهند، توجه و فداکاری بسیار زیادی از جانب مردان نصیب‌شان می‌شود.

مردها از تسلیم شدن بیزارند
مردها همواره در طول تاریخ سخت‌تر، محکم‌تر و خشن‌تر از زنان بوده‌اند و یا لااقل خود را این گونه نشان داده و هرگز نتوانسته‌اند عشق و مهربانی و عاطفه خود را بی‌پرده بروز دهند. این مساله همواره می‌تواند در روابط زن و مرد زیان‌آور باشد و حتی در برخی مواقع برایشان بسیار گران تمام شود و به این ترتیب اکثر زنان، همسران خود را شریک احساسات حقیقی نمی‌دانند. آنها در حالی که برای آزادی و استقلال خود ارزش زیادی قائل هستند و آن را بسیار مغتنم می‌شمارند، در اعماق قلب‌شان صداقت و وفاداری را می‌ستایند.

مردها از گفت‌وگو کردن با همسران خود فراری هستند
مردها صحبت کردن را دوست دارند، ولی گاهی اوقات برای آنکه مبادا همسر خود را آزار بدهند، سعی می‌کنند کمتر حرف بزنند. اتفاقا دنیای درونی آنها بسیار هم جالب است؛ ولی متاسفانه وقتی که شروع به حرف زدن می‌کنند، بلافاصله مورد قضاوت‌ها و حکم‌دادن‌های همسر خود قرار می‌گیرند.

مردها خود را عقل کل می‌دانند
این‌گونه افراد فقط در پی قضاوت رفتار سایرین هستند. ممکن است چنین مردانی اهل سیگار و تفریحات ناسالم نباشند، ولی مرتبا در حال ایرادگیری و انتقاد از اطرافیان هستند. هیچ‌کس دوست ندارد زیاد مورد قضاوت قرار بگیرد. گاهی اوقات کم‌حرفی مردان باعث می‌شود که این‌گونه به نظر برسند؛ اما شاید حقیقت موضوع این نباشد.

تنها چیزی که برای مردان اهمیت دارد، زیبایی چهره زن است
نه! این جمله اصلا درست نیست. زیبایی چهره یک زن مساله‌ای ظاهری و به عبارتی جزء هیجانات بصری است؛ عامل اصلی تحریک‌کننده مرد نه زیبایی ظاهری است و نه صورت جذاب؛ بلکه باهوشی و ذکاوت زنان، خوش‌مشربی و شوخ‌طبعی و روح مهربان و لطیف آنهاست.

زن‌ها از مردان بچه ننه به شدت گریزانند!
وقتی که زن و مردی رابطه خود را با هم آغاز و شروع به عشق ورزیدن به یکدیگر می‌کنند، حضور فرد سوم در رابطه‌شان مشکل به وجود می‌آورد. گاهی اوقات مادر همسر به طور مستقیم در رابطه آن دو دخالت نمی‌کند، ولی به خاطر خصوصیت بچه ننه بودن پسرش، حضورش را در همه چیز می‌توان حس کرد.  مردان بچه ننه همیشه همان کاری را انجام می‌دهند که مادرشان می‌خواهد و این مساله برای زن ناراحت‌کننده است. هنگام تصمیم‌گیری‌‌ها که فقط مربوط به زن و شوهر است، وقتی بزرگ‌ترها دخالت می‌کنند، همه‌چیز پیچیده‌تر می‌شود. در چنین روابطی نقش مادر بسیار پررنگ‌تر از همسر است.

چنین مردانی مرتبا همسر خود را با مادرشان مقایسه می‌کنند؛ به خصوص اگر همسرشان در مسائلی مثل آشپزی و خانه‌داری ضعیف‌تر از مادرشان باشد. وقتی که زن و شوهر در یک رابطه قرار می‌گیرند، افکار و احساسات خود را با هم تقسیم می‌کنند؛ اما با قرار گرفتن مادر در یک رابطه زن و شوهری، این رابطه دچار مشکل می‌شود؛ به‌ویژه اگر مادر از جزئی‌ترین مسائل خصوصی زن و شوهر مطلع باشد، مسلما مادر چون همواره به فکر دفاع از پسرش است، بیشتر مواقع قضاوت‌هایی می‌کند که به نفع پسرش باشد و این موضوع بیشتر عروسش را آزار می‌دهد. چنین روابطی عواقب ناخوشایندی دارد؛ زیرا بعد از گذشت مدت کوتاهی، زن خانواده دیگر تمایلی به حضور در جایی که مادر شوهرش آنجاست، نخواهد داشت و این مساله کم‌کم به مرد خانواده یا همان مرد بچه ننه نیز سرایت می‌کند.

زنان کدامیک از خصوصیات مردان را می‌پسندند؟
البته رفتار کردن مطابق خصوصیاتی که جنس مخالف می‌پسندد، کار آسانی نیست. برخی از مردان بدون آنکه بخواهند خود را مطابق میل کسی تغییر دهند، جذابیت زیادی برای همسر خود دارند.

نه گفتن:
زن‌ها به دنبال مردانی هستند که چیزی برای ارائه کردن داشته باشند و بتوانند عقاید و نظرات خود را در بحث‌ها به زبان بیاورند. در واقع زنان از مردانی که شخصیتی منحصر به فرد دارند، خوش‌شان می‌آید. شما نیز در مقام یک زن بهتر است روی تمام رفتارهای او کنترل نداشته باشید و در فتار خود تجدیدنظر کنید. برای آنکه رابطه گرم و صمیمی داشته باشید، بهتر است قدرت او را از او نگیرید.
بی‌پروایی در ابراز عشق و علاقه
خانم‌ها از ابراز علاقه همسرانشان بسیار خوشحال می‌شوند، آقایان در ابراز عشق و تمایل به برقراری رابطه با همسرشان بی‌پروا هستند و همین مساله برای زنان لذتبخش است. آنها به مردانی که نیروی جسمی بیشتری دارند، تمایل بیشتری نشان می‌دهند.
استقلال
شاید فکر کنید اگر همسرتان فقط با شما وقت بگذراند، از این مساله بسیار لذت خواهید برد؛ اما همواره مردانی که مستقل هستند و بموقع به کارهایشان می‌پردازند و گاهی اوقات با دوستانشان خوش‌گذرانی هم می‌کنند، برای زنان جذابیت بیشتری دارند.
از طرفی اگر بخواهید استقلال و آزادی عمل او را از او بگیرید، رابطه‌تان خیلی زود سرد می‌شود و او از بودن در کنار شما گریزان خواهد شد. داشتن سرگرمی، تفریح و برخی کارهای دیگر، باعث می‌شود تا هنگامی که در منزل در کنار شماست احساس راحتی و آرامش بیشتری کند.
رمانتیک بودن
برخی از آقایان به عشق از نوع کلاسیک اعتقاد دارند. دائما برای همسر خود گل می‌خرند: در منزل شمع روشن می‌کنند، با همسرشان تماس تلفنی برقرار می‌کنند، به چشمان او خیره می‌شوند و احساسات قلبی خود را بروز می‌دهند. خانم‌ها نمی‌توانند از چنین آقایانی دوری کنند. این مردان رمانتیک نیاز همسر خود به احترام را برطرف می‌سازند و زنان بیشتر جذب آنان می‌شوند.
اعتماد به نفس
مردانی که کاملا مطمئن و با اعتماد به نفس هستند، همه آنها را به عنوان فردی مثبت می‌شناسند و قدرت و اراده او را بیشتر می‌پذیرند. آنها به ارتباط همسر خود با سایر آقایان حسادت نمی‌ورزند. اگر فردی خود را بزرگ تصور کند، بی شک چنین تصوری در فرد مقابل او نیز ایجاد خواهد شد. مردی که اعتماد به نفس دارد، به دنبال تمجید و تایید خانم‌ها و دیگران نیست و همین باعث می‌شود تا بیشتر مورد توجه باشد.
زیرکی و بامزه بودن
این‌گونه افراد تمام اطرافیان خود را به وجد می‌آورند و باعث شادی و خوشحالی همسرشان می‌شوند. سیاست خنداندن و سرگرم کردن، سیاست جذابی برای مردان است که باعث می‌شود زنان آنها از بودن در کنارشان خسته و کسل‌ نشوند.
با ملاحظه بودن
مردان باملاحظه برای همسران خود در را باز می‌کنند، صندلی را بیرون می‌کشند، برای احساسات آنها ارزش قائل هستند و با آنها با بدی، بی‌ادبی و شرارت برخورد نمی‌کنند. زنان نیز برای چنین مردانی احترام ویژه‌ای قائل هستند.

منبع :مجله دنیای سلامت

زیبا شو دات کام


یا حسین


چهـــل روزمیشود که شدم جبرئیل تو-------ذبح عظیــم گشتی وگشتم خلیل تو

چهـــل روزمیشودکـه فقط زارمی زنم------کوچه به کـــوچــه نام توراجارمی زنم

چهـل روزمیشودکه بدون توآم حسین------حــالا پی نتیجه ی خـــون توآم حسین

چهل روزمیشودکه حسین همه شدم------حیدرشدم»حسن شدم وفاطمه شدم

مـــردم به جنـــگ نائبه الحیــــدرامدند-------درپیش من تمـــام به زانـــو درآمــدنـد

آثارمــــرگ دربـدنــــم هست یاحسین-------پس روزاربعین منــم هست یا حسین

آبــی کـــه ترنکـــرد لب تشنه ی تورا------- حــالا نصیب خـــاک مـــزارت شده اخا



... دلا خون گریه کن چون اربعین است

بپا شده است در دل من خیمـه ی غمی          جـانم چه نوحـه و چه عزا و چه ماتمی

عمـری است دلخوشم به همین غم که در جهان           غیــــر از غمت نداشته ام یار و همدمی

بر سیل اشک خــــانه بناکــــرده ام ولی          این بیت سُست را نفــــروشم به عالمی

گفتـــی شکـــــار آتــش دوزخ نمی شود         چشمی کـه در عزای تو لب تر کند نمی

دستی به زلف دسته ی زنجیرزن بکش         آشفـتــــه ام میـــــان صفـــــوف منظّمی

می خــوانی ام به حُکم روایات روشنی          می خــــواهمت مطــــابق آیات محکمی

ذی الحجّه اش درست به پایان نمی رسد            تقــــویم اگــــر نداشته باشد مُحرّمی ...


زندگینامه حسین پناهی


حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه وبویراحمد زاده شد.

hossenipani1 حسین پناهیپس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیت‌الله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی‌اش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مساله‌ای که برایش پیش آمده بود پیش حسین رفت و از حسین پرسید که فضلهٔ موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتاده‌است، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه می‌دانست روغن نجس است (بنا بر نظر فقها در چنین شرایطی روغن جامد نجس نمی‌شود و این ادعا که ایشان روغن را نجس می‌دانست نیاز به منبع و رفع ابهام دارد.)، ولی این را هم می‌دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده‌اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند.
دوران حرفه‌ای بازیگری

پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامه‌های خودش ساخت که مدت‌ها در محاق ماند.

ادامه نوشته

جاذبه های گردشگری کهگیلویه و بویر احمد


لطفا برای دیدن جاذبه های گردشگری  کهگیلویه و بویر احمد به ادامه مطلب بروید


درباره وجه تسمیه کهگیلویه نویسندگان و مورخانی که تاکنون در این باره اظهار نظر کرده‌اند مأخذشان فارسنامه ناصری بوده است که در این باره چنین نوشته شده است:

«این اسم را بر این بلوک برای آن گذاشته‌اند که اگر کوهستان آن را نسبت به صحرای آن دهند از نیمه ده یک بلکه چهار یک ده یک باز کمتر باشد و گیلو به کسرِ کاف تازی و سکون یایِ دو نقطه و ضم لام و سکون واو، نام میوه‌ای است در کوهستان که در فارسی آن را کیالک و در اصفهان کویج و در تهران زال‌زالک گویند و درخت کیالک در کوهستان این بلوک بیشتر از همه جای مملکت فارس باشد و اگر آخر کلمه، واو ساکن باشد، لفظ یَه را بر آن بیفزایند مانند بندر عسلو و مزرعه طغو و قریه دهو و فضلو شبانکاره، که آن‌ها را عسلویه، طغویه، دهویه و فضلویه گویند.»

ادامه نوشته

عکس پیاده روی اربعین

dm 9GAR تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm 043C تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm KDF9 تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm EAXX تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm BGRW تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm 6MI0 تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm BNRK تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm 472Z تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm S5KQ تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm 2B1S تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm 5NGQ تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm LMDU تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm ARA1 تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm GK7V تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm 1O76 تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm 3JLK تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm RWVX تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm 286O تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین

dm N1BH تصاویری از کاروان های پیاده روی اربعین


آلبوم تاريخي تصاوير مشهد مقدس


 

 

صحن عتيق و سر در ايوان ساعت حرم امام رضا(ع)در روز عاشورا در دوره قاجار
عكاس: عبدالله قاجار
تاريخ عكس:1309 ق

 

    نماي سقاخانه و فضاي داخلي صحن عتيق حرم امام رضا(ع)در دوره قاجار
عكاس: آنتونيو جيانوزي
تاريخ عكس: 1275ق
.

 

 

      نماي قبرستان قتلگاهمشهد - واقع در شمال حرم مطهر امام رضا(ع(در دوره قاجار
عکاس: عبدالله قاجار
تاريخ انتشار: 1309ق
.   

  

نمايي  از صحن پهلوي به هنگام خرابي


 

نماي ايوان مدرسه علميه حسن خان در بست بالا خيابان حرم امام رضا(ع)

عکاس: محمدصانع

تاريخ عكس:1350

 

نماي ضريح فولادي حرم امام رضا (ع)

تاریخ عکس ۱۳۱۵

 

 

 

نماي سقاخانه و سنگفرش قديمي صحن عتيق (انقلاب فعلي) حرم امام رضا(ع)

تاریخ عکس :1352

 

 

نمايي از خيابان طبرسي ، گنبد و مناره‌هاي حرم مطهر امام رضا ( ع )

عکاس : محمد صانع

تاریخ عکس : 1352

 
 

صحن عتيق و سر در ايوان ساعت حرم امام رضا(ع)در روز عاشورا در دوره قاجار
عكاس: عبدالله قاجار
تاريخ عكس:1309 ق

 

 

      نماي سقاخانه و فضاي داخلي صحن عتيق حرم امام رضا(ع)در دوره قاجار
عكاس: آنتونيو جيانوزي
تاريخ عكس: 1275ق
.

 
 

     نماي قبرستان قتلگاه مشهد- واقع در شمال حرم مطهر امام رضا(ع( در دوره قاجار
عکاس: عبدالله قاجار
تاريخ انتشار: 1309ق
.

 
 


نماي قبرستان قتلگاه مشهد - واقع در شمال حرم مطهر امام رضا (ع) در دوره قاجار
عکاس: عبدالله قاجار
تاريخ انتشار: 1309ق

 

نمايي  از صحن پهلوي به هنگام خرابيژ

 


نماي ايوان مدرسه علميه حسن خان در بست بالا خيابان حرم امام رضا(ع( 

عکاس: محمدصانع 

تاريخ عكس:1350

 

 
   نماي ضريح فولادي حرم امام رضا (ع)
  تاریخ عکس:  ۱۳۱۵

   



  نماي سقاخانه و سنگفرش قديمي صحن عتيق (انقلاب فعلي) حرم امام رضا(ع)

تاریخ عکس :1352

 


نمايي از صحن عتيق(انقلاب فعلي) حرم امام رضا(ع) در دوره قاجار

 عكاس:عبدالله قاجار

تاريخ عكس: 1309ق

 

 

پنجره فولادي صحن انقلاب (کهنه) حرم مطهر امام رضا(ع)

تاريخ عكس:دوره پهلوي دوم

 

 

دورنماي  گنبد وبارگاه حرم امام رضا (ع)در دوره قاجار 

عكاس :آنتونيو جيانوزي

تاريخ عكس:1275ق.

 

 

نماي ايوان طلاي ناصري ،گلدسته طلا،سقاخانه و قسمتي از صحن جديد(آزادي فعلي) 

عكاس :منوچهر خان عكاسباشي

تاريخ عكس:1300ق

 


نمايي ازايوان طلاي ناصري  و فضاي داخلي صحن آزادي حرم مطهر امام رضا(ع)

سال 1325

 

 

نمايي از بازاربزرگ و گنبد مدرسه علميه دو درب واقع در ضلع جنوب غربي حرم

امام رضا(ع) قبل از توسعه و نوسازي 

عکاس: محمد صانع 1355 


 

 

نمايي از گنبد و گلدسته حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) از داخل نقاره خانه 

عکاس:محمد صانع1350


درب پيش روي مبارک حرم امام رضا(ع)

 


نمايي از صحن نو حرم مطهر امام رضا ( ع ) و گلدسته مسجد جامع گوهرشاد

عکاس : محمد صانع


 

نماي فلکه حضرت قبل از خرابي - روبروي باغ رضوان

عکاس : محمد صانع

تاریخ عکس :1350



درب ورودي رواق دارالسياده حرم امام رضا(ع)از طرف مسجد گوهر شاد

تاريخ عكس : 1355

 


نمايي از ضريح مطهر حضرت رضا (ع) و درب ورودي پيشروي مبارك

عکاس : محمد صانع

تاریخ عکس : 1353


نمايي از گنبد ، گلدسته و ايوان غربي صحن عتيق (انقلاب فعلي) حرم امام رضا(ع)از بست بالا خيابان

عکاس : محمد صانع

تاریخ عکس : 1353



منظره نقاره‌خانه و گنبد و گلدسته مطهر حرم امام رضا(ع)از پشت بام مدرسه علميه خيرات خان

 


نمايي از گنبد حرم مطهر امام رضا(ع) - گلدسته ها، ايوان طلا، خيابان طبرسي  مشهد

 


عنوان: نمايي از خيابان امام رضا(ع(. (تهران) قبل از توسعه و نوسازي
تاريخ انتشار: ۱۳۵۳



عنوان: نمايي از صحن نو ( آزادي ) ، نقاره خانه ، گنبد و گلدسته طلا حرم مطهر امام رضا ( ع )
عکاس: محمد صانع
تاريخ عكس:1351



عنوان: چهارمين ضريح مطهر امام رضا (ع (معروف به ضريح شير و شکر

 


عنوان: نمايي از مدرسه علميه ميرزا جعفر وحرم مطهر امام رضا(ع(از طرف خيابان طبرسي - مشهد

عکاس: محمد صانع

تاريخ عكس 1342



نمايي ازمسجد جامع گوهرشاد

تاریخ انتشار : خرداد 1352



نمايي از گنبد طلاي حرم مطهر امام رضا (ع) و بافت قديم شهر مشهد

تاريخ عكس:اوايل دوره پهلوي اول

 

زائرين ضريح مطهر حضرت رضا (ع) قبل از تفكيك وجدا سازي

عکاس : محمد صانع

تاريخ عكس:
1355



نمايي از صحن عتيق(انقلاب فعلي) وزائران حرم مطهر امام رضا (ع)

تاريخ عكس:1345



نمايي از رواق دارالضيافه حرم مطهر امام رضا ( ع)

                                          عکاس : محمد صانع 1355 



نمايي  از صحن پهلوي به هنگام خرابي

 

تاريخ عكس:1353



نمايي از صحن عتيق وايوان عباسي حرم امام رضا(ع) در دوره قاجار

عكاس :عبدالله قاجار1309

فک و فامیله داریم؟!


 


     بابام از خونه رفت بیرون ماشین رو روشن کرد و رفت یه دیقه بعد دوباره صدای ماشین بلند شد و بوق های ممتد بابام . پریدم تو کوچه میگم چی شده بابا؟ میگه یعنی تو با این هیکل گندت نمی فهمی وقتی بوق می زنم یعنی گوشیمو جا گذاشتم وردار بیار!
    خدا وکیلی راست میگه نمی دونم چرا اینو نفهمیدم! چند وقتیه خیلی خنگ شدم!!!
    قربون بابای گلم برم!
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
    ...پسر داییم اومده خونمون سرو صورتش داغون کبود!! میگم احسان دعوا کردی ؟ میگه نه چطور میگم چرا انقدر کبود و زخمی صورتت؟؟! میگه نه کیسه کشیدم صورتمو میگن واسه پوست خوبه! ولی به همه میگم دعوا کردم سوتی نده!...ﺩﯾﺸﺐ ﻣﺪﯾﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﻡِ ﺩﺭِ
    ﺧﻮﻧﻪ،
    ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ!ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮﯼ
    ﺩﺭ،ﻣﻨﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﻫﻨﮕﻮ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ!
    ﯾﻬﻮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ:
    ﺍﻭﻥ ﻻﻣﺼﺒﻮ ﺧﻔﻪ ﺵ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ
    زری میزنه ﺁﺧﻪ!
      ﺑﺎﺑﺎﻡ icon neutral

   ﻣﺪﯾﺮ icon neutral

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

همـــی چنـــد میــن پیــش یــه ســاندویــچ کـالبــاس درســت کــردم رفتــم تــو تــراس داشتـــم بـا گوشـــی با دوســتم حــرف میــزدم گفــت چــی‌ مــی‌خوری گفتــم ســاندویــچ ولــی‌ حیــف نوشــابه نیســـت یــه چنــد دقیــقه بــد دیــدم یــه نوشــابه بســته بــه طنــاب داره میـــاد جـلوم از تــراس طبـــقه بالا!!!!
    دختــــر همسایمـــون تــو تــراس بود شنیـــده صــدامو بــد از بــالا میگـــه بگیـــر نوشـــابرو منــم هــی‌ اصرار کــه نمـــی‌خوام مرســی‌ شــوخــی‌ کــردم عاطفـــه خانوووم اونـــم هــی‌ می گفـــت نــه بگـــیر آخــر گفتــم :خــو لاعقــل بیــار پــاییـــن دره خــونه
    آغـــا این بش برخـــور گف : اصـــــن نمــــیدمت پـــــــرو icon neutral
    هیچـــی دیگـــه نوشابــــه رو کشـــید بالا
    منـــم تو آ خــــرین لحظـــه با یـــه حـــرکت پـــرشــی که فک کنم عمـــرا یه دو میدانـــی کار المپـــک بتـــونه ایقـــد بپـــره !!!
    پـــــریدم نوشــــابرو گـــرفتم :
    همچین دخمـــل همسایـه‌هــای با مــرامـــی‌ داریـــم

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
    دوستم زنگ زده خونمون بابام جواب داده:با حامد کار دارین؟الان صداش میکنم…حامد(مثلا صدای داد زدن)
    من:بابا من که اینجام چرا انقد داد میزنی؟؟
    بابام:خو میخام دوستت فک کنه خونمون انداز ه ۱۶تا خونس توام خیلی دوری!!!
    من:o_O
    دوستم پشت خط:O_O
      اینم باباس ما داریم؟؟
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
    عموم صبح از خواب بیدار شده دیده ساعت ۸:۳۵ دقیقست. یهو هول شد و بلند شد گفت تلویزیونو روشن کنین بزنین شبکه دو! گفتیم چرا؟ گفت اخبار ۲۰:۳۰ شروع شده. بدو بزن شبکه دو!!!
    بعد که ما رو دید که داریم رو فرش می غلتیم و می خندیم، متوجه سوتیش شد و دوباره گرفت خوابید!
    عموی عاشق اخباره ما داریم؟
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
    ...یکی از دوستام هف هش سال ( یعنی همون هفت هشت سال !) تکواندو کار میکرد. بعدش کم کم به کشتی علاقه مند شد و رفت کشتی. یه چار پین ماه ( یعنی همون چهار پنج ماه !) که گذشت، رفت و تو مسابقات کشتی قهرمانی شهرستان شرکت کرد. بعدازظهر روزی که اولین مسابقشو انجام داد بهش گفتیم چطور بود؟ گفت از مسابقات حذف شدم!
    بعدا کاشف بعمل اومد که آقا وسط کشتی یه لگد خوابونده تو صورت حریفش طرفو ناکار کرده. حریفشو هم با برانکار بردن تو آمبولانس و بردنش بیمارستان!!!
    خب چیکار کنه… هم اولین مسابقه کشتیش بود و هم تو فاز تکواندو بوده دیگه… خخخخخخخخخ
    دوسته ما داریم؟!...
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
    زنگ زدم تاکسی تلفنی که یه ماشین بفرستن برم باشگاه. آدرسو دادم (کوچه ی شهید بهشتی ۴۱). بعد نیم ساعت دیدم یارو تماس گرفته، خیلی هم شاکیه که آقا چرا وقتی زنگ میزنی نمیای؟ ما رو مسخره کردی؟! گفتم آقا من الان نیم ساعته سر کوچه هستم. یارو گفت پس چرا من شما رو نمیبینم؟ اینجا که کسی نیست!! گفتم شما الان کجایین؟ گفت سر کوچه ی شهید شریفی ۳۸ !
    بعد از اینکه بهش گفتم کجام گفت آقا خب درست آدرس بده دیگه!
    نمیدونم آخه چطوری بهشتی ۴۱ رو شریفی ۳۸ شنید؟!!!
    راننده آژانسه داریم؟!!!...
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
    مامانم عصری میگه ماشینو بردار بریم دور دور …
    رفتیم تو ترافیک یه دختره وایساده سوار تاکسی شه .. مامانم میگه برو بگو مستقیم سوارش کن … میگم چرا ؟؟ میگه حرف گوش کن !
    سوار کردم دختره رو … تا دختره نشسته مامانم میگه : عروس گلم دانشجویی ؟؟ دختره قرمز کرد منم نزدیک بود بزنم به جلوییم .. مامانمم برگشته خیلی خونسرد میگه کی واسه تو خواست ؟؟ واسه داداشت میخوام !!
    دختره بنده خدا گفت بله سال آخرم .. خلاصه مامانم تلفن دختر رو گرفت icon smile از این به بعد مامانمو میبرم شماره بگیره واسم icon smile..
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
    .من تو اتاقم یک بخاری کوچیک دارم
    صبحا بابام ساعت ۵ بیدار میشه واسه نماز تا ۷ که میخواد بره سرکار بیداره
    سروصدا که میکنه بماند میاد بخاطری منو رو شمک میذاره
    میگم بابا چرا کم میکنی صبحا
    میگه اولا صبح شده
    دوما بلند شو درساتو بخون
    یعنی تاحالا اینجوری قانع نشده بودم
    من icon neutral
    بابام icon biggrin
    شرکت ملی گاز icon smile )
    بابای صرفه جویی داریم ما !
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
    خالمـــو و یکی ۲ تا از فامیلا با یکــی از همــسایه هـای قـدیمــی اومـدن خــونمــون بحــث شــون همـش درمــورد اینــه و اونـــه :
    نمیـــدونم مــریــم طلاق میخـــواد
    ســامــان پســـر اشـــرف زن نگرف؟؟؟
    نــــدا اینـــا یکــی دیگــه نمیــخان بیــارن یــه دونــه بچــه کــــَمشونه ایــن یکــی تنــهاســت آخــــه!!!!
    مــامــیم : وای بمـــیرم براش نمــــدونم icon smile
    نمیــدونم فــولانی باز رفتــه آنتالیـــا
    همیـــن بحثای خــاله زَنــَگــی
    والا یـــه ساعته تشــنمــه جـــرعت نمیکــنم از پـذیـرایـــی رد شـــم بــرم آب بخــــورم میتــرســم بــه مامـــیم بگــن ایـــن خـــرس گنــده هنـو دانشگـــاش تمـــوم نشـــده؟؟؟
    فک و فامیله داریـــــــــــــــم؟؟؟
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
    دیروز بابام اومد خونه نیششم تا بنا گوش بازهمن:سلام بابا؛ چیه خوشحالی؟ بابام:سلام (با لبخند) هیچی با ماشینت تصادف کردم
    من:شوخی میکنی!
    بابام:نه جون بابا راس میگم
    من:عه بابا یعنی چی شورشو دراوردی میدونی این چندمین باره!!!!!
    حالا منم عصبانی داشتم صحنه رو ترک میکردم بابامم اومده منو بغل کرده با یه حالت غمیگن تو چشای من نگاه میکنه میگه :میخوای بری برو؛ فقط گیتارتو با خودت نبر
    نه خدایی این باباس من دارم؟
    ماشینه نازنینمو بگو !!!وای وای..
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
    .داشتیم فیلم میدیدیم یه دفه یه صحنه خاک بر سری نشون داد!!!همه خاندان برگشتن منو نگاه کردن!
    من:چیزی شده؟
    بابام:بیا خانوم تحویل بگیر
    مامانم:این چیههههههه؟
    عمم:منصور(اسم بابام)فرزند ناخلفتو تحویل بگیر
    ب خدا نه من روشن کردم نه این شبکه رو گرفتم.تازه مگه من گفتم اینو نشون بدن؟؟؟؟؟
    فامیلن من دارم؟

طنزنوشته های کوتاه جدید و جالب


 


 دقت کردین وقتی میرین دکتر
مریض قبل شما ٣ ساعت تو اتاق دکتره
ولی وقتی نوبت شما که میشه دو ثانیه معاینه میشین و میایینبیرون! ؟
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بالاخره حکمت ” آی سی یو ” رو در بیمارستان دریافتم !
جمله ای حکیمانه از جناب عزراییل خطاب به بیمار : “I See You”
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
فقط کافیه در ماشینت باز باشه ، عالم و آدم میان بغل دستت که بگن در ماشین بازه …
حالا اگه بی بنزین تو خیابون بمونی ، هیشکی آدم حسابت نمیکنه !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
“معرفت” یه موقعی لباس رفاقت بود!!! الان “منفعت” جاشو گرفته
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی، میبُری
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی، زیادی‌ئی…
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دنیا رو می بینی ؟ حرف حرف میاره ، پول پول میاره
خواب خواب میاره ولی محبت خیانت میاره !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
یک ساعته اومدم کلوب و در اتاقمم بستم ک دارم درس میخونم
الان بابام اومده میگه دخترم داری چیکا میکنی؟
گفتم دارم درس میخونم میگه بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
هیچی ترسناک تر از این نیس بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده
حالا ۲ ساعت باید بشینم فکر کنم ببینم چی قایم کرده بودم و آیا کشف شده یا نه !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
رو دسته صندلی نوشته بود وقتی زلزله اومد پشت صندلیو نگا کن
پشتشو نگا کردیم نوشته بود الان نه خره وقتی زلزه اومد !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اومدم یه آدم خیلی خوشتیپ رو بغل کنم
خوردم به آینه!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
هر وقت دره این یخچال لامصــب رو باز میکنیم خالیه ها،
حالا اگه بخوایم یه قابلمه کوچیک
تو یخچال جا بدیم
باس یه ساعت پازل حل کنیم با محتویات ، تا بتونیم جاش بدیم ..!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی!
چون خودشون جا ندارن بشینن، بر که میگردی هم جا نداری هم میوه
تازه شیرینیاتم خوردن !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺗﻮ اتوبوس ﺗﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﯾﻪ ﭼﮏ ﺯﺩ
ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﺶ!!!
ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﻮﻧﻪ ﭼﺘﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ؟؟؟
ﻏﻀﻨﻔﺮ:ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯿﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻬﻮ ﺯﺭ ﺯﺭ
ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﮑﻨﯽ
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دختر ﻧﻮﺷﺘﻪ :
” ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩﯼ،ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ “!
ﯾﻪ پسره ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺟﺮﺍﺡ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﺖ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺖ؟ !!
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
آهای اونایی که خیلی خودتونو میگیرید
چاه توالت ما هم خیلی وقتا میگیره
گفتم که در جریان باشید
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
آیا میدانید کوتاه‌ترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!!
فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
بیست سوالی ….؟
_ تو جیب جا میشه ؟
بله
_از جیب راحت در میاد ؟
بله
_glx ؟
افرین درسته !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
پیرزن دید عزراییل داره میادازترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها
و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزن با صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم!
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!؟
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اون نونواهایی که نونو میچسبونن به تنور همه رپرن ، شما حرکاتو دقت کن !
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
دختره فرم دانشگاه پر کرده:
نام:پریسا ….
نام خانوادگی:جلالی ….
فرزند: سوم!!
این چطوری کنکور قبول شده واسم سواله
¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯–¯
اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی
چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده
هر شب جمعه واسش فاتحه میخونید !!!

سراب آرزو


ذهن را درگیر باعشقی خیالی کرد و رفت

جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت

چون رمیدن های آهو ناز کردن های او

دشت چشمان مرا حالی به حالی کرد و رفت

کهنه ای بودم برای دست های این و آن

هرکسی مارا به نوعی دستمالی کرد و رفت

ابرهم در بارشش قصد فداکاری نداشت

عقده در دل داشت روی خاک خالی کردو رفت

http://33531364.blogfa.com/

این زنان مردان خود را دل سرد می کنند

 روانشناسی زناشویی - سردی و یک فاصله پرنشدنی، از همین اتفاقات ساده جان می گیرد. همین چیزهایی که گاهی به دلیل صمیمیت و گاهی به دلیل حق به جانب بودن ، آنها را نادیده می گیرید. همین چیزهای ساده ای که برای مردها یک دنیا اهمیت دارد و می تواند نظرشان را نسبت به شریک زندگی شان زیر و رو کند. شما فکر می کنید هیچ اتفاقی نیفتاده؛ فکر می کنید تغییری نکرده اید و اشتباهی مرتکب نشده اید اما همسرتان روزبه روز بیشتر فاصله می گیرد و سردتر می شود. تقصیر شما نیست. کسی این چیزها را به شما گوشزد نکرده. ما در این صفحه می خواهیم شما را با اشتباه های کوچکی که زندگی تان را یخبندان می کند آشنا کنیم و چشم هایتان را بیشتر از قبل روی رفتار تان باز کنیم.

 

● سردکننده شماره ۱: به خودتان اهمیت نمی دهید

 ▪ زن های هپلی 

مردی که عاشق تان باشد، حتی می تواند در سخت ترین روزها هم کنار شما بماند و در روزهای بیماری هم از شما خسته نشود. مرد ها یک زن همیشه زیبا و سالم نمی خواهند. بلکه زنی را دوست دارند که بیمارنما و ژولی پولی نباشد و اهمیت کافی را به سلامت و زیبایی اش بدهد. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

 

دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برمی گردد و دیگر حتی حوصله یک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد. ساعات زیبایی و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبویی و خستگی اش را برای من به خانه می آورد.

 

اشتیاق زیادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمی کند، بلکه برایم عذاب آور هم شده. نمی دانم خودش را نمی بیند؟ متوجه نیست که چطور هر روز وزنش بالاتر می رود و مجبور می شود لباس های قدیمی اش را کنار بگذارد؟

 

همسرم ۱۰ نوع سشوار و اتوی مو دارد اما هر روز باید با موهای وز شده ببینمش. حسرت دیدن یک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلم مانده. تنها وقتی که مهمان داریم می توانم به آراسته بودنش امیدوار باشم.

 

▪ مردها چه فکر می کنند؟

 مردها از زنانی که به بهداشت، سلامت و زیبایی شان اهمیت نمی دهند، بیزارند. شاید یک زن هم از هپلی بودن همسرش آزرده شود اما آسیبی که یک مرد از این ماجرا می بیند به مراتب بیشتر است؛ چراکه مردها در جریان این ارتباط، بیشتر تابع چشمشان هستند. شاید دیدن یک لباس خوشرنگ، مرتب و یک خانه تمیز، بیشتر از هر چیز دیگری بتواند آنها را دلگرم کند اما شکایت هایی که در بالا گفته شد، کافی است تا یک مرد عاشق هم به یک مرد سرد تبدیل شود.

 

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟

بسیاری از زن ها در درک مفهوم «صمیمیت» دچار مشکل هستند. آنها بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک، به بهانه صمیمی بودن با همسرشان، رسیدن به خود و شادابی شان را فراموش می کنند. اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار دارید، نباید این اصل را فراموش کنید که برای یک مرد، هر روز روزی تازه است و تنها با تازه نگه داشتن این زیبایی های کوچک است که می توانید دل این موجود مریخی را به دست بیاورید.

 

● سردکننده شماره۲: کمبود اعتماد به نفس دارید

 ▪ زن هایی که خود را دست کم می گیرند

حتی زشت ترین آدم های جهان هم، دلیلی برای دلفریب بودن در خود دارند. یادتان نرود که مردها از زنانی که مدام خود را تحقیر می کنند و هیچ وقت از ظاهر شان راضی نیستند، بیزارند و اگر مدام در مورد ظاهرتان غر بزنید، نه تنها او شما را یک زن فروتن نمی بیند، بلکه از شما دلسرد هم می شود. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانید:

 

دماغم باز هم ورم کرده. با این صورت چطور به مهمانی بیایم؟ من امشب باز هم زشت ترین زن جمع خواهم بود. اصلا همین هفته باید سراغ یک جراح زیبایی بروم و از دست این چهره مسخره راحت شوم.

 

نه! این لباس را نمی پوشم! ببین چقدر چاقم می کند. این پهلو های گنده را بزرگ تر هم نشان می دهد. نگاه کن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم یک تکه چربی بیرون زده.

 

هرقدر موهایم را سشوار می کشم صاف نمی شود. با این موهای وزوزی حالم از قیافه خودم به هم می خورد. دلم می خواست کچل باشم اما این موهای زشت روی سرم نباشد.

 

▪ مرد ها چه فکر می کنند؟

برای همسرتان زشت بودن یا زیبا بودن شما آنقدر اهمیت ندارد که تصور شما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن های با اعتماد به نفس هستند. زن هایی که خوب بلدند زیبایی هایشان را بهتر نشان دهند و از ظاهری که دارند، راضی هستند. مدام شکسته نفسی کردن و شرمنده بودن از ظاهر خود، می تواند عاشق ترین مرد را هم دلسرد کند. شما با این کار، ایرادهایی که تا کنون در شما نمی دیده را در نگاهش پررنگ تر جلوه می دهید.

 

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟

برخی زن ها گمان می کنند که دیگران ایراد های ظاهری شان را برجسته تر از آنچه که هست می بینند. به همین دلیل و برای نشان دادن شکسته نفسی شان، سعی می کنند قبل از دیگران، خودشان ایرادها را به زبان بیاورند اما باید بدانید که چنین رفتاری نتیجه معکوس بر روابط شما می گذارد. پس زیبایی های ظاهر تان را تحسین کنید و به خودتان باور داشته باشید. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقیر نکنید؛ این موضوع می تواند حس او را نسبت به شما زیر و رو کند.

 

● سردکننده شماره۳: زیاد به ظاهرتان اهمیت می دهید

▪ زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند

هر مردی دوست دارد زنی زیبا و آراسته داشته باشد اما زن هایی که مدام درگیر ظاهرشان هستند مردها را عذاب می دهند. یک مرد دوست دارد با خیال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکی شدن کفش هایش نباشد. دوست دارد گاهی چهره همسرش را بدون آرایش ببیند و وقتی با عجله می خواهند جایی بروند، او ساعت ها مقابل آینه ننشیند. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

 

دوست دارم گاهی دستش را بگیرم و روی یک تپه کنارش بنشینم اما او حاضر نیست مانتواش را خاکی کند یا به دلیل نشستن روی زمین شلوارش را چروک کند. هیچ وقت کنارش احساس راحتی نمی کنم.

 

هزینه زیادی که برای لوازم آرایشی می پردازد مرا دیوانه می کند. من مخالف کار او نیستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اینکه نیمی از بودجه ماهانه ما برای لوازم آرایشی مصرفی هزینه می شود ناراحتم.

 

حاضر نیست لباس های تکراری بپوشد و ست کردن لباس ها برایش شبیه یک بحران غیرقابل حل است. ما هیچ وقت نمی توانیم تصمیم ناگهانی ای برای تفریح بگیریم. چون باید زمان کافی برای حاضر شدن را داشته باشد.

 

▪ مردها چه فکر می کنند؟ 

همان طور که گفتیم مردها از دیدن زیبایی همسرشان لذت می برند اما دوست دارند بخش اصلی این آراستگی را زیبایی طبیعی تشکیل دهد. آنها دوست ندارند کنار یک عروسک بی عیب و نقص زندگی کنند، بلکه ترجیح می دهند کنار یک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زنی که اگر به موهایش دست بزنید، آشفته و مضطرب نشود.

 

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟

با دیدن تصویر بازیگران زیبا، برخی از زن ها تصویری بی عیب را در ذهن شان حک می کنند؛ تصویری که تمام تلاش شان را برای شبیه شدن به آن به خرج می دهند و با دیدن تفاوت هایشان با آن، ناامید و مضطرب می شوند. گرچه این زن ها فکر می کنند در صورت شبیه نبودن به این تصویر، دیگران آنها را رد یا سرزنش می کنند اما واقعیت این است که این افراد خیلی زود همسرشان را از خود می رانند.

 

● سردکننده شماره ۴: ضعیف هستید

▪ زنان وابسته و دست و پا چلفتی

مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اینکه زنی با استقلال بیش از حدش آنها را تحت سلطه در بیاورد، آزارشان می دهد. در عین حال، مردها از زنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمی آید. آنها دوست ندارند عین یک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند و اینکه زنشان رفتاری کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برایشان مثل یک کابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

 

برای همسرم اتومبیل خریدم و کمکش کردم تا گواهینامه بگیرد اما او بدون من حاضر نیست رانندگی کند. انتظار دارد من مثل یک راننده شخصی در کنارش باشم و به دلیل ترسش، حاضر نیست از امکانی که برایش فراهم کرده ام استفاده کند.

 

اگر من مراقب همه چیز نباشم، زندگی مان از دست می رود. همسرم حتی نمی تواند یک خرید ساده را انجام دهد. همه جا باید کنارش باشم و همه مسئولیت های زندگی را باید به تنهایی برعهده بگیرم.

 

همسرم با یک بحث ساده زیر گریه می زد و از بدبختی هایش شکایت می کرد. ما اختلافات زیادی داشتیم و یک بار که تلاش کردم او را به جدایی راضی کنم، تهدید کرد که خودش را می کشد.

 

▪ مردها چه فکر می کنند؟

زن های مظلوم نما، ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جالب نیستند. یک مرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرایطی از عهده کارهای خودش برمی آید و می تواند روی پای خودش بایستد. مردها دوست دارند در زندگی حرف اول را بزنند اما نمی خواهند بار تمام مسئولیت های ریز و درشت خانه بر دوش شان باشد.

 

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟

این مشکل ریشه در اعتمادبه نفس زنان دارد. کسانی که اعتمادبه نفس پایین دارند، گمان می کنند با این مظلوم نمایی ها می توانند دل دیگران را به رحم بیاورند و زندگی شان را پیش ببرند. بعضی از زنان هم به دلیل بحران هایی که در کودکی برایشان به وجود آمده، همیشه نوعی احساس ضعف همراه شان است و ترس از ترک شدن باعث می شود که به چنین ابزار هایی متوسل شوند؛ ابزار هایی که به جای درست کردن ماجرا، می تواند روابط آنها را از هم بپاشد.

منبع:مجله زندگی ایده آل

 

8 اعتراف مردانه: چرا خیانت کردم؟

8 اعتراف مردانه: چرا خیانت کردم؟

در ازدواج وقتی یکی از دو طرف خیانت می کند، طرف دیگر نابود می شود. همیشه روحش پریشان و ذهنش مشغول است که چرا؟ چه کم گذاشتم؟ چه کار کردم؟ چه نکردم؟ و ... اما این سوال ها بیهوده هستند. نتیجه ای جز تراشیدن روح آدمی ندارند.

مساله خیانت در همه دنیا هست و بیشتر میان مردان عمومیت دارد. در جامعه ما نیز این مساله هر روز بیشتر می شود. در میان آشنایان، دو نفری که تصور می کنیم خوشبختانه در کنار هم زندگی می کنند، ناگهان از هم جدا می شوند. یا دچار مشکلات بسیار می شوند و همه آن علاقه یک شبه از بین می رود. اما واقعا دلیل خیانت مردها چیست؟ چه می خواهند که ندارد؟ به دنبال چه هستند که در زن های دیگر پیدا می کنند؟

در این مطلب 8 اعتراف مردان خیانت کار و دلیل آنها برای خیانت را آورده ایم شاید تا با مغز و طرز فکر این مردان بیشتر آشنا شویم.

  اعتراف اول: انتقام جویی
«من زمانی به همسر خود خیانت کردم که متوجه شدم او همچنان با نامزد سابق خود ارتباط پیامکی دارد. البته پیام های آنها حاوی هیچ نوع صحبتی که باعث نگرانی باشد، نبود اما تصور اینکه او قبلا با این مرد در ارتباط بوده است و حالا هم این دوستی را ادامه می دهد مرا عصبانی می کرد. صمیمیت همسرم با نامزد سابقش برای من قابل درک نبود. با همین عصبانیت از خانه بیرون زدم و یک لحظه تصمیم گرفتم برای درآوردن حرص او، دختر جدیدی را بیابم و شماره اش را بگیرم و همین کار را هم کردم. به نظر من این کار دقیقا همان کاری بود که او انجام می داد و من هم تلافی کرده بودم. ما از هم جدا شدیم. البته همسرم هرگز نفهمید من دوست دختر دارم. دلیل جدایی ما این بود که مناسب هم نبودیم و به درد هم نمی خوردیم. البته اعتراف می کنم آن کار من در عصبانیت درست و اخلاقی نبود اما در آن لحظه احساس خوبی به من داد.»

اعتراف دوم: نبودن جاذبه عاطفی متقابل
«تا جایی که به خاطر دارم من همیشه عاشق زنانی بودم که از هر نظر کامل باشند. همسر سابق من از خیلی نظرها خوب بود اما با سلیقه من خیلی جور نبود. او بسیار منطقی به نظر می رسید که هیچ نوع ارزشی برای من نداشت و باعث جذب من نمی شد. خیلی تلاش کردم به این مساله توجه نکنم اما نمی توانستم. پس از چند ماه، روزی با گروهی از دوستانم بیرون رفتم و در فروشگاهی که خرید می کردیم دختری را دیدم که بسیار عالی به نظر می رسید. از او شماره گرفتم و او به من گفت هر وقت بخواهم می توانم با او تماس بگیرم و قرار بگذارم. من هم همین کار را کردم. پس از چند جلسه متوجه شدم باید رابطه خود با  همسرم را پایان بدهم زیرا دیگر هیچ جذابیتی برای من نداشت و دوست داشتم در کنار کسی باشم که دیوانه وار دوستش دارم و برای من فقط یک دوست ساده نیست.»

اعتراف سوم: وقت نگذاشتن برای یکدیگر
«من زمانی از همسر سابق خود جدا شدم که او بسیار مسافرت می رفت و ما خیلی کم در کنار هم بودیم. من بیشتر مواقع تنها بودم. این تنهایی به ویژه در روزهای تعطیل آخر هفته بسیار مرا آزار می داد. دوست داشتم کسی در کنارم باشد و با هم حرف بزنیم، بیرون برویم و ... . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش دهد یک همزبان بود.»

 اعتراف چهارم: رابطه اشتباه

من با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم . ما از همان ترم اول با یکدگیر دوست شدیم. پس از فارغ التحصیلی، هر کدام از ما به شهر خودش برگشت اما پیش از آن با هم نامزد کردیم. من تقریبا همه آخر هفته ها به شهر او مسافرت می کردم. اما فقط آخر هفته ها در کنار هم بودیم و در طول هفته با دوستان خود خوشگذرانی داشتیم.  پس از چند ماه از این روند خسته شدم و با خودم تصور کردم در شهر خودم هم دختران زیبا و خوب زیادی هستند و من چرا همه روزهای تعطیل خود را در جاده و رفت و آمد می گذرانم؟ این مساله را با او در میان گذاشتم و چند باری او به شهر من می آمد اما پس ا مدتی او نیز خسته شد و با هم تصمیم گرفتیم این رابطه دشوار را پایان ببخشیم.»

اعتراف پنجم: مغایرت احساسی و سبک زندگی
«من همسر سابق خود را در گردهمایی کاهش وزن ملاقات کردم. با هم دوست شدیم و هنگامی که با هم قرار می گذاشتیم و بیرون می رفتیم، هر دو حدود 20 کیلوگرم اضافه وزن داشتیم. من همه رژیم ها و برنامه های ورزشی خود را به دقت و با جدیت فراوان انجام می دادم و به سرعت وزن کم می کردم. اما او به ورزش و رژیم اهمیت نمی داد و در نتیجه کاهش وزنی هم نداشت. پس از اینکه اضافه وزن خود را از بین بردم، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم.

 

زن هایی که قبلا حتی به من نگاه هم نمی کردند مشتاق صحبت با من بودند و این حس خیلی خوبی به من می داد. همسر سابق من از چاقی خود در عذاب بود و به زن های اطراف من حسودی می کرد. یکی از روزهای آخر هفته که او خانه نبود، ما با یکی از این زن ها قرار گذاشتم و با هم بیرون رفتیم. من هرگز این مساله را به همسرم نگفتم اما چند هفته بعد با بهانه های مختلف از او جدا شدم. من تصور می کنم باید با زنی باشم که شبیه من است و ارزش های زندگی او ارزش های من هستند. فردی که طرز فکر و اراده مان شبیه هم باشد.»

اعتراف ششم: نداشتن رابطه عاشقانه
«من و همسرم همیشه خدا با هم جنگ و دعوا داشتیم. برای همه چیز با هم بحث می کردیم این همه تنش اعصاب مرا خورد کرده بود. درست برعکس همسرم، دختری در شرکت ما بود که همه چیز را خیلی راحت می گرفت و رفتار دوستانه ای با همه داشت و شاد بود. یک شب که هر دو تا دیر وقت در شرکت مشغول کار بودیم، تصمیم گرفتیم برای شام با هم بیرون برویم. همه چیز خیلی عالی بود. او بسیار خوب و پر احساس بود و شبی رویایی با عشقی پاک را با او پشت سر گذاشتم. این اتفاق جراتی در دل من به وجود آورد تا از رابطه ای که همیشه مرا آزار می داد جدا شوم. یک هفته خانه نرفتم و پس از آن از همسر سابقم جدا شدم و اکنون با همکارم در ارتباط هستم.»

 

اعتراف هفتم: رویاپردازی
«من هنگامی به همسر خود خیانت کردم که با دختری آشنا شدم که ابتدا قصدم تسلی دادن به او بود. او تازه از یک رابطه طولانی جدا شده بود و روحیه خوبی نداشت. ما زمان زیادی را با هم سپری می کردیم تا اینکه به هم علاقه مند شدیم. من تصور می کردم او بهترین زن روی زمین است و من با او خوشبخت خواهم بود. به همین دلیل، از همسرم جدا شدم و سراغ آن دختر رفتم. اما رابطه ما دوامی نداشت و متوجه شدم رویاپردازی بسیار بهتر از واقعیت است.»

اعتراف هشتم: پیدا کردن اعتماد به نفس
«من همیشه خجالتی بودم و به هیچ وجه با جنس زن راحت نبودم. نامزدم نیز مثل من بسیار خجالتی بود رابطه ما مشکلی نداشت اما هیچ هیجان و چیز جالبی هم نداشت. روزی برای کار خود در همایشی شرکت کردم. هنگام شام، خانمی رو به روی من نشسته بود که بسیار جذاب و باهوش به نظر می رسید و من واقعا جذب او شده بودم. از این مساله بسیار تعجب کردم زیرا قبلا چنین تجربه ای نداشتم. حس خوبی بود و احساس می کردم در اوج آسمان ها هستم.

  سعی کردم اعتماد به نفس داشته باشم و با او سر صحبت را باز کردم. در طول همایش و کنفرانس های دیگر نیز با هم صحبت می کردیم و وقتمان را با هم می گذراندیم. من هرگز از این رابطه به نامزدم چیزی نگفتم اما چند ماه بعد از او جدا شدم. پس از جدایی من آن زن جذابی که در کنفرانس ها می دیدم را دیگر هرگز ملاقات نکردم. اما همان رابطه کوتاه، اعتماد به نفس خاصی به من داده بود و متوجه شدم اگر اراده کنم می توانم بیرون بروم و زن دلخواه خود را پیدا و با او ازدواج کنم.»

منبع:برترین ها

عوامل تاثیر گذار بر روابط جنسی



عوامل تاثیر گذار بر روابط جنسی
آیا می دانید چه عوامل و نکاتی باعث افزایش یا کاهش میل جنسی در خانم ها یا آقایان می شود؟
 1- فرزندان پیش دبستانی:
پدرانی كه صاحب فرزند كودكستانی میباشند،از رابطه جنسی كمتری برخور دارند.در مردان معمولا بیش از زنان این احتمال وجود دارد كه به فرزندان خردسال خود به عنوان یك مانع و مخل زندگی جنسی نگریسته شود، بنابراین مردان در این شرایط كمتر آغازگر رابطه ی جنسی میشوند.


2- احتمال جدایی و متاركه:
زوجینی كه قصد جدایی از یكدیگر را دارند،رابطه ی جنسی كمتری با یكدیگر خواهند داشت.زوجینی كه به سمت طلاق پیش می روند اغلب سعی می كنند از صمیمیت میان خود بكاهند.


3- سن:
این یك فاكتور پیش بینی كننده قوی است.هر قدر سن بالاتر رود احتمال كاهش روابط ی جنسی افزایش می یابد.اما در آن روی سكه وقتی رابطه جنسی در زوجین مسن روی می دهد،عموما رضایت بخش تر و از كیفیت بالاتری برخوردار بوده و عشق و محبت در آن پر رنگ تر است.با افزایش سن زنان و مردان خصوصیات یك رابطه ی جنسی خوب و رضایت بخش را آموخته و همین امر باعث می شود با وجود كاهش بنیه جنسی و دفعات برقراری رابطه جنسی،رابط ی جنسی رضایت بخش تر و لذت بخش تر گردد.


4- سالهای تاهل:
مردانی كه از تاریخ ازدواجشان خیلی گذشته،رابطه ی جنسی كمتری را گزارش می كنند.اما مدت ازدواج عامل پیش بینی كننده ی مهمی برای زنان بشمار نمی آید.البته تعداد روابط جنسی در مردان معمولا نسبی است.


5- رضایت و خوشبختی:
جای شگفتی نیست كه هر قدر زوجین شادتر باشند و احساس خوشبختی بیشتری كنند،تمایل بیشتری به برقراری رابطه ی جنسی از خود نشان خواهند داد.زمانی كه شما دلباخته كسی باشید و از شغل و زندگی خوبی نیز برخوردار باشید،رابطه ی جنسی بهتری خواهید داشت.


6- سطح سلامتی:
كاهش سطح سلامتی معمولا موجب كاهش روابط جنسی در مردان می شود،اما در زنان این چنین نیست.چرا كه زنان مسن برقراری رابطه ی جنسی را حتی در وضع ناخوشی و كسالت یك وظیفه و تكلیف می دانند. زنان بیمار و ناخوش برای برقراری رابطه ی جنسی مشكل خاصی نخواهند داشت،اما مردان قادر به پنهان كردن بیماری و تاثیرات مشهود آن طی برقراری روابط جنسی نخواهند بود.

 

چرا كه مردان برای برقراری رابطه ی جنسی ناچار به صرف انرژی و نیروی فیزیكی بیشتری می باشند.اختلال نعوظ،استرس،خستگی و بیماریهای قلبی-عروقی دلایل اصلی امتناع مردان از رابطه جنسی میباشد.


7- فعالیتهای مشترك:
زنان و مردان متاهلی كه بیشتر با هم صحبت می كنند و كارها را بیشتر با یكدیگر(مشتركا‌ً) انجام می دهند،از لحاظ جنسی فعالتر می باشند.رابطه ی جنسی نهایت تجلی و ابراز عشق و صمیمیت است و بر خلاف سایر فعالیتهای مشترك تنها میان شما و همسرتان به اشتراك گذارده می شود.

 

چنانچه زندگی جنسی شما افول كرده،بكوشید فعالیتهایی را به همراه یكدیگر انجام دهید مثل ورزش،رفتن به سینما،باغبانی،انجام وظایف خانه و غیره.این كار می تواند به رابطه شما روح تازه ای بدمد.راهكار دیگر اینست كه دانسته های خود را با یكدیگر تقسیم كنید.با این كار نه تنها به معلومات شما افزوده می گردد،بلكه فرزندانتان نیز بواسطه آن چیزهای جدیدی می آموزند. افزایش دانش و اعتماد میان زوجین با تسهیم اطلاعات خود با یكدیگر باعث افزایش میل جنسی خواهد شد.


8- تعداد فرزندان:
فرزند بیشتر،رابطه ی جنسی بیشتر.
علت:حضور فرزندان می تواند نمایانگر ثبات در ازدواج باشد.


9- بحث بر سر رابطه ی جنسی:
زوجینی كه جماع چندانی با یكدیگر ندارند،همچنین در مورد آن نیز خیلی كم و بندرت بحث و گفتگو می كنند.پژوهشگران اینچنین استدلال می كنند كه این دسته از زوجین اینگونه پرورش یافته و خو گرفته اند كه رابطه ی جنسی اندكی داشته و از مطرح كردن آن نیز بی نیاز باشند.هر قدر زوجین رابطه ی جنسی بیشتری با یكدیگر داشته باشند،بیشتر هم درباره آن بحث می كنند.

 

یكی از نشانه های هشدار دهنده در یك رابطه ی نابرابر و نامتعادل فقدان اختلافات و ناسازگاری هاست.زوجینی كه درباره ی هیچ چیز بحث نمی كنند،زوجینی هستند كه با یكدیگر گفتگو نمی كنند و در واقع خودشان را سانسور می كنند.

دقیقا مشابه یك ذهن زندانی جایی كه یك نفر حكمفرما و غالب مطلق است و دیگری تنها فرمانها را بدون هیچ گونه اظهار نظر،به چالش كشاندن و مباحثه ای می پذیرد.این بحث نكردن ها باعث ایجاد هارمونی و تفاهم كاذب گردیده و صرفاً رنجش و تنفر به بار می آورد كه دیر یا زود خود را آشكار می سازند.


10- خشونت:
یكی دیگر از یافته های غیر منتظره رابطه ی میان خشونت و فعالیتهای جنسی بیشتر در زنان است. برخی پژوهشگران آن را به این واقعیت استناد می كنند كه برخی از زوجین از فعالیت های جنسی به عنوان یك ابزار آشتی مجدد پس از نزاع و بگو مگوها استفاده می كنند.برخی هم معتقدند كه برخی زوجین در بیان عشق و یا خشم بیشتر فیزیكی عمل می كنند.رابطه ی همبستری و خشونت تنها در زنان وجود دارد و این اشاره دارد به اینكه برخی مردان از جماع به عنوان شكلی از كنترل و سلطه گری استفاده می كنند.

 

به خاطر داشته باشید پیوند این چرخه ‌‌‌( نزاع-رنجش-جماع-آشتی) برای مرد و زن غیر سالم محسوب می گردد. این به مفهوم آنست كه ممكن است زوجی رابطه ی جنسی فراوانی با یكدیگر داشته باشند، اما كلیت رابطه از یك مشكل جدی رنج ببرد.(بدون جماع رابطه ای نیز وجود نخواهد داشت).علت دیگر آن می تواند اغواگر بودن خشونت باشد.اوج گرفتن آدرنالین در پی پاسخ جنگ یا گریز باعث افزایش میل جنسی می گردد. بنابراین پس از مشاجره با افزایش آدرنالین میل جنسی نیز افزایش می یابد.


11- داد و ستد جنسی:
برخی زنان از رابطه ی جنسی به منزله یك خدمت قابل معامله،اقدام به بهره برداری می كنند. یعنی در قبال برقراری رابطه ی جنسی،همواره چیزی از شوهران خود مطالبه می كنند.در چنین روابطی رابطه ی جنسی می تواند از هیچ تا بسیار زیاد در جریان باشد.

 

حتی اگر رابطه ی جنسی میان چنین زوجینی فراوان باشد،از آنجایی كه روابط جنسی بر مبنای عشق و صمیمت استوار نیست،نمی تواند بیانگر رابطه ای پایدار و با ثبات باشد.از سویی بتدریج رابطه ی جنسی قداست خود را از دست داده و احتمال برقراری روابط جنسی ی‌ خارج از ازدواج (نامشروع) در زوجین افزایش می یابد.
 منبع:mardoman.com
 

ویژگی های آدم هایی که بدبخت هستند!


بعضی ها اصلا دنبال غم و غصه می گردند. انگار بدشان نمی آید بدبخت و بیچاره باشند. روانشناسان بعد از سال ها تجربه و مطالعه به این نتیجه رسیدند که بیچاره و مفلوک بودن هنر می خواهد، چون به زحمت می توان شرایط را برای همیشه بد نگه داشت. کسی که ادعا می کند ذاتا بداقبال است، خلاقیت زیادی به کار برده تا بداقبال شود. درست زمانی که اوضاع رو به بهبود است و نه زلزله و سیلی در کار است، نه جنگ و تهدیدی و حتی تحریم ها هم یکی یکی غیب می شوند، غم و غصه جور کردن هنری است که نیاز به ابتکار، قوه تخیل و هوش دارد.

اگر بخواهیم همیشه گناه داشته باشیم، چه باید بکنیم؟ همین اول کار بگویم که باید قید معتاد شدن، خلاف کردن، قماربازی و کتک کاری را زد چون این راه ها بیش از اندازه تابلو هستندو دل کسی را نمی سوزاند. (مردم بابت وضعیت اسفبار خلافکارها در نهایت یک چشمش کور تحویل می دهند.)

ما به دنبال راهی هستیم که کسی از نیت واقعی مان بو نبرد، راهی که فورا اثر کند. باید طوری وانمود کنیم که دوست داریم شاد باشیم، وگرنه کسی بدبختی ما را جدی نمی گیرد. یعنی باید راهی را انتخاب کنیم که ضمن اینکه به بدبختی ختم شود، در ظاهر ما را قربانی شرایط جلوه دهد نه مقصر، اصل هنر همین است.

فقط حواستان باتشد هنگام خراب کردن زندگی شخصی تان چه بخواهید چه نخواهید، زندگی پدر، مادر، همسر، فرزندان و ... را هم بی نصیب نخواهید گذاشت. آنها هم تا زمانی که اطراف شما هستند، در وضعیت بدتان شریکند و اگر هم تصمیم به ترکتان بگیرند که چه بهتر! حالا دلیل جدیدی برای ناله و شکوه از وضعیت اسفبارتان به دست آوردید. فقط چند نکته را قبل از شروع کار با هم مرور کنیم:

اولا مردم برای آدم بدشانس و بیچاره دل می سوزانند، حتی کمی وجدان درد هم پیدا می کنند که دلیلش برای خودشان هم پوشیده است. این حس خیلی به کار می آید. عذاب وجدان آنهات قدرت ماست، چون کسانی که ما را دوست دارند و به ما وابسته هستند، حواسشان را جمع می کنند تا نمک به زخم ما نپاشیند.


ثانیا وقتی همیشه ناراضی باشیم، امیدی هم نداریم و اگر اتفاق بدی بیفتد، حالمان گرفته نمی شود، چون اصلا حالی نداریم.

ثالثاقیافه مغموم گرفتن موجب می شود اطرافیان حساب دیگری رویمان باز کنند، مخصوصا اگر غم دنیا و جامعه را بخوریم. می توانیم تریپ آدم هایی را به خود بگیریم که همیشه دل واپس آینده هستیم و چیزهایی را پیش بینی می کنیم که مردم الکی خوش و سطحی از آن سردر نمی آورند.

حالا برویم سراغ یک آدم حرفه ای: کلوئه مارانس، روانکاو معروف به ما می گوید 14 عادت آدم هایی که فکر می کنند بدبختند، چیست. خب بهتر است زودتر دست به کار شویم. در ادامه چند روش موثر برای بدبخت بودن تقدیم حضورتان می گردد. (اگرچه ممکن است خودتان صاحب سبک باشید.)

1- همیشه و به شدت از مشکلات مالی بترسید
البته در زمان بحران های اقتصادی خیلی ها نگران بیکاری یا از دست دادن اموالشان هستند اما هنر شما این است که در زمان هایی که هیچ خبری هم نیست، نگران باشید. این نگرانی چند فایده دارد؛ اولا اگر از بی پولی بترسید، شغل خود را به هر قیمتی حفظ می کنید، حتی اگر از آن بیزار باشید. ثانیا در خساست به مراتبی می رسید که اسکروچ هم آرزویش را داشت.

در محل کار، تاکسی، خانه و در هر فرصتی از گرانی شکوه کنید و دائما وضع بد مالی خود را به رخ بکشید. اگر کسی قصد خرید دارد، حتما رأی او را بزنید. اصلا بگویید تورم کنونی به خاطر ولخرجی های غیرمسئولانه افرادی چون او شکل گرفته است. در نهایت به خاطر خشک دستی و ناله زدن ها همه دوستان و آشنایان را فراری می دهید. حالا تنها، افسرده، بدبخت و نگران هستید. این فایده آخرش!

2- حوصله تان را سر ببرید
به خودتان بقبولانید که همه و همه چیز قابل پیش بینی است، زندگی یکنواخت و حوصله سربر است، چیزی برای هیجان زده شدن وجود ندارد و آدم جالبی مثل شما محکوم به تحمل یک عمر زندگی ملال آور است. هر جا که می رسید از اینکه همه چیز حوصله سربر است، گله کنید.جوری گله کنید که خودتان هم حوصله سربر شوید. کاری کنید که مردم شما را می بینند خمیازه بکشند. کاری کنید که دیگر هیچ کس دعوتتان نکند، اصلا کاری کنید که هیچ کس به شما زنگ هم نزند. اینجوری حتی حوصله تان بیشتر سر می رود. قول می دهم احساس تنهایی و بیچارگی هم به دنبالش می آید.

3- روی خودتان انگ بگذارید
از یک مشکل قابل حل روحی برای ساختن یک بیماری روانی استفاده کنید. مثلا اگر به تازگی کمی دلتان می گیرد، بگویید افسردگی دارید یا اگر در جمع راحت نیستید و دچار اضطراب می شوید، بگویید اختلال اضطراب دارید. این برچسب جدید را محور زندگی تان قرار دهید. در مورد بیماری روانی جدیدتان خوب مطالعه کنید و در جمع دوستان یافته هایتان را در مورد وضع روحی خود بازگو کنید. در حین سخنرانی علایم آن بیماری را نیز از خود بروز دهید. مثلا اگر افسرده هستید، وقتی در مورد افسردگی و اثرش روی زندگی تان صحبت می کنید، حتما گریه کنید یا حداقل کاری کنید که اشک در چشمانتان حلقه بزند، نفس عمیقی بکشید و شانه هایتان را پایین بیندازید و به زمین خیره شوید. مهم: وانمود کنید که این شرایط را اصلا دوست ندارید اما اسیرش شدید و کاری نمی توانید بکنید.

4- روی خودتان هنگ کنید
خودتان را زیر ذره بین بگذارید. همیشه نگران رفتارهایتان باشید، به کمبودهایتان فکر کنید و مشکلاتتان را نشخوار کنید. این باعث می شود نگاهتان به زندگی خراب شود. نگذارید نکات مثبت کوچک تمرکزتان را به هم بزند. هدف بزرگنمایی مشکلات و ایرادهای کوچک شخصی است.

اگر سوژه کم آوردید، می توانید مشکلات جهان اطراف را به نوعی از آن خود کنید. مثلا اگر مادرتان مریض شده به این فکر کنید که چقدر بدشانس هستید که مادرتان مریض است و حالا باید به جای او کارهای خانه را انجام دهید. مشکل خانوادگی برای دوستتان پیش آمده؟ این هم بدبختی شماست که حالا باید ساعت ها به درد دل او گوش کنید و وسط این همه گرفتاری خودتان، به او دلداری دهید . با تمرکز روی مشکلات اطرافیان شما تبدیل به انسانی می شوید که بار مشکلات همه دنیا را به دوش می کشد.

5- زودرنج و بدبین باشید
هر کسی حرف زد، یقه اش را بگیرید و بگویید: «منظورت چیست؟» بدترین تعابیر را از حرف مردم داشته باشید. اصرار کنید که تعبیرتان درست است و قصد فلانی از زدن آن حرف توهین به شما بوده است. مثلا اگر کسی پرسید: «از چه چیز این فیلم خوشت آمده؟» فوری حدس بزنید منظورش این است که سلیقه شما در انتخاب فیلم افتضاح است یا چیزی از هنر سینما بارتان نمی شود.

اگر کسی نتوانست به موقع وعده اش را عملی کند، فرض را بر این بگذارید که برای شما اهمیتی قائل نیست. شاید هم می خواسته حالتان را بگیرد. اگر بعدا طرف پرسید چرا ناراحت هستید و قیافه گرفته اید، اصلا بروز ندهید. بگذارید در خماری بماند.

6- در همه کارها به نفع شخصی خود فکر کنید
بعضی وقت ها ممکن است هوس کنید کار خیری انجام بدهید. دست نگه دارید. اول ببینید آیا از این کار چیزی به شما می رسد یا نه. مثلا آیا ممکن است کسی شما را حین انجام این کار خیر ببیند؟ اگرچه از خودتان متنفرید اما وظیفه اولیه تان این است که هوای خودتان را داشته باشید.

7- نمک نشناس باشید
تحقیقات نشان داده تشکر کردن به شادی فرد قدرشناس می انجامد، پس تشکر نکنید. فکر کردن به نعمت هایی که دارید کار آدم های احمق است. چه نعمتی؟ زندگی سراسر رنج و عذاب است.در این راه ممکن است اطرافیان موانعی ایجاد کنند. مثلا وقتی سر شام دارید از دانشگاهتان و حتی غذا گله می کنید، ممکن است پدرتان یادآور شود که بابت همین دانشگاه نصفه نیمه یا شام ساده هم باید شاکر خدا بود. به اینجور حرف ها توجه نکنید. فوری درجواب نیمه خالی لیوان را به رخ بکشید.

8- همیشه منتظر اتفاقات ناگوار باشید
خوشبینی موجب دلسردی می شود پس بهتر است فکر کنید درسی که خواندید به هیچ کاری نمی آید، شغلتان رات از دست می دهید، همسرتان به خاطر دیگری ترکتان می کند، فرزندانتان از شما بیزار خواهند شد و خلاصه زندگی تان به باد فناست.

9- همه چیز تقصیر والدینتان است
یکی از مهمترین اقدامات مقصر شمردن والدین برای همه کم و کسری ها و شکست هاست. به هر حال آنها شما را به دنیا آوردند و اینطور بزرگ کردند. همه ویژگی های بدتان را از آنها به ارث برده اید. اگر هم ویژگی مثبتی در وجود شماست، به آنها ربطی ندارد؛ شانسی بوده است. البته فقط آنها مقصر نیستند، معلم کلاس دوم دبستان که جلوی کلاس مسخره تان کرد یا آن بچه قلدری که در سوم راهنمایی گوشمالی تان داد، اولین دوستی که دلتان را شکست همه به جز خودتان. قربانی بودن شرط اصلی بدبخت بودن است.

10- لذت نبرید. با خود تکرار کنید
فقط مردم سطحی از غذا، استراحت، فیلم و طبیعت لذت می برند. اگر برحسب اتفاق مچ خودتان را حین لذت بردن از مزه ای، آهنگی یا تابلویی گرفتید، فوری یادآوری کنید که اینها همه زودگذرند و هیچ کدام بدی های این جهان را جبران نمی کنند. فورا یاد سال های تباه شده، قربانیان زلزله بوشهر، بیماران لاعلاج، یا چرا راه دور برویم، عزیزان از دست رفته! مدت هاست یادی از آنها نکرده اید. مثلا اگر دارید از خوردن غذایی کیف می کنید، در ذهنتان کودکان گرسنه آفریقا را به یاد آورید.

11- دعوا راه بیندازید
این بهترین راه به هم زدن رابطه با همسر یا هر کسی که دوستش دارید است. هر از چندگاهی، سر چیزی کوچک قشقرق به پا کنید و کولی بازی درآورید. این نمایش هر بار دست کم باید یک ربع به طول بینجامد و در صورت امکان در مکان های عمومی اجرا شود. برای شروع عوا می توانید بی هوا بگویید: «یه چیزی توی دلم مونده که باید بگم. اینجوری نمی توانم ادامه بدم...» اگر طرف مقابل عکس العمل نشان داد، دست پیش گرفته، قهر کنید وقیافه بگیرید، انگار به شدت دلتان شکسته اما برای اینکه او فرصت عکس العمل نداشته باشد، بهترین زمان دعوا وقتی است که او عجله دارد و باید تا نیم ساعت دیگر جایی باشد یا می توانید وقتی او سر کار است یا دورش شلوغ است، به او زنگ بزنید و تلفنی دعوا کنید.


12- در گذشته گیر کنید
اگر گذشته خوبی داشتید، دائم آه بکشید و از آن یاد کنید. دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست، نه غذاها مزه بدیم را می دهد نه مردم به خوبی آن ایام هستند.  پدر و مادر که پیر شدند، رابطه برادر – خواهری هم دیگر صفای گذشته را ندارد، همسرتان که دیگر از همه بدتر ... حیف چه زود گذشت ... وقتی بچه بودید، چه آرزوها داشتید. فکر می کنید بهترین شغل را خواهید داشت، بهترین زندگی و شریک زندگی ... چه فکر می کردید و چه شد ... چقدر تصمیم های اشتباه گرفتید، چه فرصت ها که از دست دادید...

اگر گذشته قابل تعریف هم نداشتید، باز هم برای ناله کردن می توان از آن استفاده کرد. شما در زمانه بدی پا به جهان گشودید. کدام یک از امکاناتی که امروزی ها دارند یا در کشورهای پیشرفته هست، در زمان نوجوانی و رشد شما بود؟ همیشه یک جای کار می لنگید. چگونه ممکن است در چنین شرایطی فرصت خوشبختی پیدا کرده باشید؟ قضیه این است که خاطرات بد، اشتباهات بزرگ و حوادث تلخ در زندگی شما بسیار بیشتر از خاطرات فشنگ و  موفقیت ها تاثیر گذاشته اند. خودتان را درگیر این اتفاقات تلخ کنید، مطمئن باشید که با انجام این کار هر چقدر هم در آینده اتفاقات خوشایند رخ بدهد، شما شاد نمی شوید.

13- دنبال همسری بگردید که نیاز به اصلاح داشته باشد
سعی کنید نیمه گم شده تان را از میان آدم های مورددار پیدا کنید، مثلا دائم الخمر، معتاد یا حداقل کفترباز باشد و سعی در درست کردنش داشته باشید، حتی اگر خودش نخواهد. از صمیم قلب باور داشته باشید که او اصلاح پذیر است، حتی اگر همه شواهد خلافش را ثابت کند.

14- به زمین و زمان گیر بدهید
همه چیز بو می دهد، حتی سایه خودتان. بدون اینکه کسی نظرتان را بخواهد در مورد همه چیز غرولند کنید. «این را می خوای بپوشی؟» ... «چقدر موقع غذا خوردنسروصدا می کنی؟!» ... اگر مثلا کسی جلویتان تخم مرغ می خورد، به او بگویید که حالتان از تخم مرغ به هم می خورد. حتما موقع اینگونه اظهارنظرها صورتتان را جوری مچاله کنید انگار راسویی کنار دماغتان خرابکاری کرده است.

بهتر است از چیزهایی ایراد بگیرد که عموما همه آن را می پسندند. این جوری تافته جدا بافته می شوید. ایراد گرفتن از ترافیکی آلودگی تهران ابتکار نمی خواهد. مهم ایراد گرفتن از چیزهایی است که مورد تحسین همگان است، مثل آخرین فیلم اصغر فرهادی یا توافقات ژنو.

برای بیچاره بودن لازم نیست همه موارد فوق را مو به مو اجرا کنید. چهار یا پنج مورد کافی است اما یادتان نرود خودتان را برای اینکه همه 14 مورد را عملی نکردید نبخشید. موفق باشید.

منبع:مجله چلچراغ

 

پله پله تا راه و رسم زندگی



دوران کودکی به دلیل تنوع بازی هایش، خاطرات شیرینی در ذهن افراد برجای می گذارد. در نگاهی ساده و عامیانه شاید این بازی ها صرفا وسیله ای برای آرام نگه داشتن کودک درنظر گرفته شود، ولی از نگاه روان شناسان حوزه کودک این نوع نگاه به بازی کودکان، نگاهی ساده است. از نگاه آنها بازی برای کودکان مانند کلام برای بزرگسالان است.

بازی کودکان
بازی وسیله ای برای بیان احساسات، برقراری روابط، توصیف تجربیات، آشکار کردن آرزوها و خودشکوفایی کودکان است. بازی در واقع تلاشی است که کودک برای کنار آمدن با محیط انجام می دهد و از این طریق خود را دریافته و دنیا را درک می کند. مسائلی که کودک در حین بازی با آنها برخورد می کند، به خودشکوفایی کودک کمک می کند. بازی، زبان سخن گفتن کودک و اسباب بازی ها کلماتی هستند که کودک افکار خود را به وسیله آنها بیان می کند.

زیگموند فروید در نوشته های خود، توجه زیادی به پدیده بازی داشته است. او می گوید: «بازی در کودکان زمانی آغاز می شود که آنها یاد می گیرند چگونه از کلمات استفاده کرده و افکارشان را به هم مرتبط کنند. این بازی احتمالا نتیجه انگیزه ای است که کودک را تشویق می کند تا ظرفیت های خویش را به کار گرفته و تمرین کند.»

همچنین او در مورد تکرار در بازی چنین می گوید: «کودکان از این که بزرگسالان بخواهند یک قصه یا بازی را دوباره تعریف یا تکرار کنند، خسته نمی شوند تا زمانی که انرژی آنها کاملا تمام شده و توان ادامه کار را نداشته باشند.

چنانچه برای کودک داستان قشنگی تعریف شود، او به جای این که علاقه مند به شنیدن یک داستان جدید باشد، برای چندمین بار پافشاری می کند که آن را تکرار کنند.

هیچ یک از اینها با اصل لذت تناقضی ندارد و تجربه دوباره یک کار به خودی خود و بوضوح منبع لذت است. این تکرار، لذت دیگری را با خود به همراه دارد که لذت مستقیم نیست. مشاهده می کنیم کودکان دوست دارند تجارب ناخوشایند را نیز تکرار کنند، به نظر می رسد هر تکرار جدید، تسلطی را که در جستجویش هستند، تقویت می کند.»
 
بازی درمانی در واقعیت
یکی از مباحث مهم در حوزه روان شناسی کودک و درمان اختلالات دوران کودکی، بازی درمانی است. بازی درمانی بر اساس این واقعیت استوار است که بازی وسیله طبیعی کودک برای بیان خود و فرصتی است که به کودک داده می شود تا احساسات و مسائل خود را از طریق آن بیان کند.

در فرآیند بازی درمانی، کودکان قادر به انجام تجاربی در محیطی قابل کنترل خواهند بود. آنها می توانند داستان را طوری که دل خواهشان است، شکل دهند. این احساس کنترل، سبب افزایش خودباوری آنها شده و مهارت های لازم برای حل مشکلاتشان را به آنها می آموزد.

این مشکلات می تواند شامل مسائل اجتماعی، احساسی، رفتاری و یادگیری باشد. مشکلات دیگری مانند اضطراب، افسردگی، عدم رشد اجتماعی و تحصیلی، ناتوانی های فیزیکی و یادگیری که بر اثر مسائلی از قبیل خشونت خانوادگی، اندوه از دست دادن نزدیکان، طلاق، مورد سوءاستفاده واقع شدن و... به وجود می آیند نیز می توانند با بازی درمانی تحت درمان قرار گیرند.


روند بازی درمانی
کودک در بازی درمانی شروع به ارزیابی توانایی های خود در مقابل دیگران می کند و هویت یا تصور از خود را رشد می دهد. بازی فردی می تواند به کودک فرصت دهد تا بدون ترس از تنبیه، دنیایش را بسازد، مشکلات هیجانی خود را حل کند و چیز هایی راجع به دنیای اطرافش یاد بگیرد.

بازی اجتماعی به کودک امکان می دهد دیدگاهش را درباره هویت خود، تعامل با دیگران، نقش های اجتماعی و اهمیت رفتار منطبق بر قواعد و مقررات، رشد دهد. بنابراین به نظر می رسد کودک از طریق دستیابی اولیه بر مفهوم سلطه بر اشیا در دوران کودکی و از طریق بازی، به جایی می رسد که به آن انسان متمدن گفته می شود.

بازی هایی که کودکان در آن نقش های اجتماعی را بازی می کنند در فرهنگ های مختلف، متفاوت است و بسته به الگویی دارد که در دسترس کودک قرار دارد. کودک کوشش می کند مانند فرد محبوب خود ایفای نقش کند تا بتواند مزایا و امتیازهای او را به دست آورد. در همین خصوص، نتیجه غبطه به مقام و منزلت دیگران، هویت مطلوب کودک را می سازد.

کودک در بازی می آموزد چگونه یاد بگیرد و چگونه با دنیا کنار آمده و از عهده وظایف زندگی برآید. او به روش خود از مهارت ها و تکنیک های گوناگون استفاده می کند تا بر مشکلات فائق آید.

همچنین بازی وسیله ای برای آشکار کردن فرآیند رشد شخصیت است. کودک فعالانه در صدد تشکیل فردیت خود که کم و بیش یگانه است، قرار می گیرد. او به آهستگی و اغلب با بی میلی، گاهی نیز با اشتیاق تلاش می کند بر سردرگمی ها، پریشانی ها و تضادها غلبه یافته و مهارت های زندگی در جهان پیشرفته را کسب کند. او در بازی خود، یکسری از نقش های متغیر ـ بخصوص نقش مذکر یا مۆنث ـ را برای دسترسی و نزدیکی به دنیای بزرگسالان به عهده می گیرد و آن را تمرین کرده و به تبع آن با هویت جنسی خود آشنا می شود.

کودک در حین بازی تجارب گذشته خود را تمرین می کند و آنها را با الگوها و ادراک جدید خود تلفیق می کند.

وی در هر تغییری در روابطش با جهان، به طور مستمر خود را از نو کشف می کند. او در حین بازی سعی می کند مشکلات و تضادهایش را حل کند تا پریشانی ها و سردرگمی هایش را بیرون بریزد و در این مسیر وسایل بازی و اغلب وسایل بزرگ ترها را دستکاری می کند و به این ترتیب او به سوی آینده پیش می رود.

مجموعه ای از تکنیک های بازی درمانی نوین در سال های اخیر، برای دستیابی به نیروی درمان بازی ارائه شده است. در این تکنیک ها، طیف وسیعی از رویکردهای هنری، حسی، تخیلی و... در نظر گرفته شده و به مشکلاتی نظیر اضطراب، افسردگی، کم دقتی، کنترل خشم، حواس پرتی و نافرمانی پرداخته می شود.

از آنجا که کودکان مهارت های لازم برای استدلال ذاتی و همچنین توانایی بیان کلامی را برای طرح دقیق احساسات، افکار و رفتارهایشان ندارند، اسباب بازی ها نقش کلمات و بازی، نمود گفتار آنها خواهد بود.
منبع: راهنمای کامل تربیت کودک. روزنامه جام جم

امام حسین علیه السلام


احادیث این بخش با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند.

 

حدیث (1) امام صادق عليه ‏السلام:

اَلبَرَكَةُ مِن قَبرِ الحُسَينِ بنِ عَلىٍّ عليه ‏السلام عَشَرَةُ اَميالٍ؛


تا ده ميل اطراف قبر حسين بن على عليه‏ السلام بركت است.

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 98، ص116، ح 41

حدیث (2) امام باقر علیه السلام:

اِنّ الحُسَينَ صاحِبَ كَربَلا قُتِلَ مَظلوما، مَكروبا عَطشانا، لَهفانا فآلَى اللّه‏ُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفسِهِ اَن لا ياتيَهُ لَهفانٌ و لا مَكروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَن بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَينِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّه‏ُ كُربَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا يا اُولـِى الاَبصار؛

 

حسين، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجيده خاطر و لب تشنه و مصيب ‏زده به شهادت رسيد. پس خداوند، به ذات خود، قسم ياد كرد كه هيچ مصيبت‏ زده و رنجيده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه ‏اى و هيچ بَلا ديده ‏اى به خدا روى نمى‏ آورد و نزد قبر حسين علیه السلام دعا نمى ‏كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفيع نمى ‏سازد، مگر اين‏كه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‏ كند و گناهش را مى‏ بخشد و عمرش را طولانى و روزى ‏اش را گسترده مى ‏سازد. پس اى اهل بينش، درس بگيريد!

مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج10 ، ص239 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 98، ص 46، ح 5

حدیث (3) امام صادق عليه ‏السلام :

فى فَضلِ زِيارَةِ الحُسَينِ بنِ عَلىٍّ عليه ‏السلام وَ لَقَد حَدَّثَنى أَبى عليه ‏السلام: أَنَّهُ لَم يَخلُ مَكانُهُ مُنذُ قُتِلَ مِن مُصَلٍّ يُصَلّى عَلَيهِ مِنَ المَلائِكَةِ أَو مِنَ الجِنِّ أَومِنَ النسِ أَو مِنَ الوَحشِ و َما مِن شَىْ‏ءٍ إِلاّ وَهُوَ يَغبِطُ زائِرَهُ و َيَتَمَسَّحُ بِهِ و َيَرجو فِى النَّظَرِ إِلَيهِ الخَيرَ لِنَظَرِهِ إِلى قَبرِهِ؛


پدرم در فضيلت زيارت حسين بن على عليه ‏السلام فرمودند: جايگاه آن حضرت از آن زمان كه كشته شده، از فرشته يا جن يا حيوان وحشى كه بر آن حضرت درود مى ‏فرستد خالى نيست و هر چيزى غبطه زائر آن حضرت را مى‏ خورد و خود را به او مى ‏مالد و در نگاه كردن به زائر امام حسين عليه ‏السلام اميد خير دارد زيرا او به قبر امام حسين عليه ‏السلام نگاه كرده است.

کامل زیارات ص325 - مستدرك الوسايل مستنبط المسایل ج10، ص252، ح11952

حدیث (4) امام صادق عليه ‏السلام:

لا تَدَع زيارَةَ الحُسَينِ بنِ عَلىّ عليه السلام و مُر اَصحابَكَ بِذالِكَ، يَمُدُّ اللّه  فى عُمرِكَ و يَزيدُ اللّه  فى رِزقِكَ و يُحييكَ اللّه  سَعيدا و لاتَموتُ اِلاّ سَعيدا و يَكتُبكَ سَعيدا؛

 

زيارت امام حسين عليه السلام را رها نكن و دوستان خود را هم به آن سفارش كن، كه در اين صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زياد مى كند و زندگى ات را همراه با سعادت مى كند و جز سعادتمند نمى ميرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى كند.

كامل الزيارات ص 152

حدیث (5) امام حسين عليه‏ السلام :

وَ حَقيقٌ عَلَى اللّه‏ِ اَنْ لا يَاْتيَنى مَكْرُوبٌ اِلاّ اَرُدُّهُ وَ اَقْلِبُهُ اِلى اَهْلِهِ مَسْرورا؛

بر خداوند است كه هيچ گرفتارى به زيارت من نيايد مگر آن كه او را شادمان بازگردانم و به خانواده ‏اش برسانم.

ثواب الأعمال و عقاب الاعمال ص 98

حدیث (6) پيامبر صلى ا‏لله‏ عليه ‏و ‏آله :

بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَيتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطيتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَينِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَيهِ ريحَ الْجَنَّةِ؛

به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏ يابيد و به وسيله حسن احسان مى‏ شويد و به وسيله حسين خوشبخت مى‏ گرديد و بدون او بدبخت. بدانيد كه حسين درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى ‏كند.

البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ، ص232

حدیث (7) امام رضا عليه ‏السلام:

 كانَ أبي إذا دَخَلَ شَهرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكاً

 

چون ماه محرم فرا مى ‏رسيد، كسى پدرم را خندان نمى ‏ديد.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج44 ، ص284

حدیث (8) امام مهدی عجل الله تعالی :

لأَندُبَنَّكَ صَباحاً و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً.



هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مى‏ كنم و در مصيبت تو به جاى اشك، خون مى‏ گريم.

بحار الأنوار(ط-بیروت) ج 98 - ص 238

حدیث (9) امام سجاد علیه السلام :

 رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِه‏


رحمت خدا بر عبّاس! ايثار كرد و كوشيد و جان فداى برادرش كرد.

خصال ج1 ، ص68 - امالی(صدوق) ص 462

حدیث (10) پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله:

إنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لا تَبرُدُ أبَداً.



كشته شدن حسين علیه السلام  چنان داغى در دل مؤمنان است كه هرگز سرد نشود.


مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل ج 10 ، ص 318

یا حسین



اربعین حسینی+فیلم

شهری زیر صخره ها



خدا کند که بیایی

   جمعه یعنی یک غروب وعده دار                       وعده ترمیم قلب یاس زار

             جمعه یعنی مادر چشم انتظار                           در هوای دیدن روی نگار

                            

                                           جمعه یعنی یه سماء دلواپسی

                                           می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟



           


  




شاگرد : استاد چکار کنم خواب امام زمان (عج) را ببینم


پیر مغان :

شب یک غذای بسیار شور بخور ، آب نخور و بخواب .... شاگرد رفت و دستور استاد را اجرا کرد

    

     شاگرد :   استاد دائم خواب آب میدیدم! خواب دیدم بر لب چاهی آب مینوشم!!

     کنار لوله آبی در حال نوشیدن آب هستم !!! در ساحل رودخانه مشغول ...!!!!

     استاد ، فقط این خواب ها را دیدم !!!!!


پیر مغان فرمود:

تشنه آب بودی و خواب آب دیدی ، تشنه امام زمان (عج) باش تا خواب امام زمان (عج) را ببینی





یا این دل شکستة ما را صبور کن                یا لا أقل به خاطر زینب ظهور کن

           

          دیگر بتاب از افق مکه ، ماه من!          این جاده های شب زده را غرق نور کن . . .


خدایا !!! به حق غم دل زینب کبری امام زمان (عج) ما را برسان که شیعیان خیلی غریبند